چشم چرانی مردها

مردان چقدر مراقب چشم و گوش و فکر و رفتار خود هستند؟ اگر بی حجاب در اجتماع مردان تکریم نشود، آیا باز بی حجاب می ماند یا نه! البته تکریم انواع مختلفی داد بعضی ها به زن نامحرم خیره می شوند و چشم چرانی می کنند و می شود گناه . بعضی هم نه اینطور نیستند ،خیره می شوند تمام قد نگاه می کنند، بعد می گویند سبحان الله ! عجب وضع بدی شده. آقا گناه می کند و ذکر هم می گوید.

یک خطبه عشق

مسابقه اینترنتی "یک خطبه عشق" با موضوع بررسی خطبه حضرت زینب(س) در مجلس یزید به همت بسیج جامعه زنان کشور برگزار می شود.

برای شرکت در مسابقه روی عکس زیر کلیک کنید

راه عباس شدن

تاملی بر زیارت حضرت عباس علیه السلام
ضمیمه ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات
نشریه گفتمان انقلاب اسلامی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام
جلد 25 مجموعه کتاب‌های حیات
جلد دهم مجموعه کتاب‌های «زیر خیمه حسین علیه‌السلام»

لینک وبلاگ اختصاصی کتاب «راه عباس شدن» (+) 


دانلود با حجم کم (با فرمت amr)

فایل شماره 1

فایل شماره 2

فایل شماره 3

----------------

دانلود با فرمت mp3

فایل شماره 1 (11 مگابایت)

فایل شماره 2 (12 مگابایت)

فایل شماره 3 (12 مگابایت)


يا شهيد كربلا

و بالاخره كوفه ـ چه آهنگ ناخوشایندی دارد این نام ،

و چه بار سنگینی از رنج با خود می آورد ! باری به سنگینی همه رنج هایی 

كه علی (علیه السلام) ازكوفیان كشید ...

هيئت مجازي بنت الهدي....                

ادامه نوشته

بهجت عارفان


هیئت مجازی بنت الهدی


آدمیزاد هم کاتالوگ دارد؟

آدمیزاد هم کاتالوگ دارد؟

چرا هی اصرار داریم به شیطانی سجده کنیم که آدم حسابمان نکرد ...

سراغ جعبه‌ی ماشین ظرفشویی‌ای که تازه خریدی می‌روی و دنبال کاتالوگ

و دفترچه‌ی راهنمای استفاده از آن می‌گردی. می‌خواهی ببینی کدام دکمه
 دستگاه را روشن می‌کند؛ پودر ظرفشویی را کجا و چه مقدار بریزی؛
چقدر وقت نیاز است تا دستگاه روشن باشد؛ کدام دکمه دستگاه را از کار می‌اندازد و…
اگر همه‌ی این‌ها را به‌دقت رعایت کنی می‌توانی انتظار داشته باشی
که دستگاه عمر مفید خود را داشته باشد و شما مدام مجبور نباشید دنبال تعمیرکار بگردید.
این یک امر طبیعی در زندگی روزمره‌ی همه‌ی ماست
و همه‌مان قبول داریم که برای هر چیز و هر کاری،
 از لوازم خانگی گرفته تا حتی در مورد درمان بیماری انسان

باید به دنبال متخصصش برویم، اما نمی‌دانم چرا پای «انسان» که به‌میان می‌آید،
یادمان می‌رود که با این همه پیچیدگی‌‌های جسمی و روحی‌اش
 باید به کاتالوگ انسان، که همان قرآن است، مراجعه کنیم
 و ببینیم خالق آن چه توصیه‌‌هایی برای سالم نگه داشتن این موجودِ دو پا کرده است.
خدایی که وقتی انسان را آفرید در کاتالوگ همراهش نوشت:

«قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم”(۱)
و این توصیه‌ای برای سلامت روح انسان است.
 این روز‌ها محققان در این حوزه معتقدند:
«۸۷ درصد پیام‌‌ها تنها از طریق بینایی به مغز می‌رسد
و مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد» (۲) و اگر ما هوای این بینایی
را نداشته باشیم و چشممان را به هر چیزی بیندازیم،
این ۸۷ درصد معلوم نیست چه بر سر زندگی ما بیاورد.

در احادیث و روایات هم این هشدار به ما داده شده است:


«بسا یک نگاه که حسرت و غصه‌ی طولانی در پی خواهد داشت». (۳)


برنامه عزاداري ايام محرم و صفر

زمان

مكان

ساعت

شب اول محرم تا 12 محرم


سه راه حافظيه ـ بعد از آبرساني ـ جنب روغن موتور ترنادو

منزل مرحوم سبز علي

14:30

سيزدهم محرم تا 16 محرم


كرج ـ جهانشهر ـ ميدان مدني ـ پشت بيمارستان مدني ـ كوچه اركيده مركزي ـ پلاك 9  ـ منزل خانم كمالزاده

15

17 محرم  تا 20


سه راه حافظيه ـ بعد از تأمين اجتماعي ـ كوچه سعادتي ـ بن بست دست چپ ـ  پلاك 448 ـ  منزل خانم صادقي

15

21 محرم تا 29


خيابان بيستم شرقي قديم ـ بن بست كلانتري ـ پلاك

 129 ـ منزل خانم زنديه

15

1 صفر تا 3 صفر


كانال غربي ـ خيابان قريشي ـ خيابان خيام ـ كوچه شهيد مطهري ـ بن بست دوم  سمت راست ـ پلاك 18 ـ    منزل خانم اميني

14:30

1 صفر تا 3 صفر


فرديس ـ خيابان بيستم شرقي قديم ـ كوچه كزازي ـ پلاك 194

منزل خانم رسولي 

15:45

4 صفر تا 6 صفر


فرديس ـ فلكه سوم ـ 11 شرقي قديم ـ بعد از پيچ ـ بن بست پرهام ـ درب روبه رو ـ پلاك 10567 ـ منزل خانم عسگري

15:45

4 صفر تا 6 صفر


فرديس ـ كانال غربي ـ بلوار امام خميني ـ باشگاه پوريا ولي ـ خيام غربي ـ بن بست اول سمت راست ـ پلاك 11476 ـ منزل خانم كسبي

14:30

8 صفر


خيابان بيستم شرقي قديم ( 46 جديد ) بن بست مهدي ـ پلاك  170 منزل خانم افضلي

15:30

9 صفر تا 13 صفر


فرديس ـ خيابان 27 غربي جديد ـ بعد از فضاي سبز ـ بهار 2 ـ پلاك 54 ـ منزل خانم اكبري

15:30

15 صفر تا 19 ، شب اربعين


زينبيه ـ  حصارك بالا

15:30

روز اربعين تا آخر صفر


جاده ملارد ـ پايين تر از كانال ـ خيابان كيوان ـ كوچه شهيد نراقي ـ پلاك 36 ـ منزل خانم زنديه

15:30

جهت اطلاع از برنامه هاي عزاداري هيئت بنت الهدي(خواهران)بر روي لينك بالا كليك كنيد

هیئت مجازی بنت الهدی



قافله عشق | کوفه و کوفیان

منزلگاه اول : کوفه و کوفیان


ما كوفیان را بی وفا می دانیم ، مظهر بی وفایی ، و این حق است؛ اما آیا نباید پرسید كه از كوفه گذشته ، چرا ازمكه و مدینه و

بصره و دمشق نیز دستی به یاری حق از آستین بیرون نیامد جز آن هفتادو چند تن كه شنیده اید و شنیده ایم ؟ اگر نیك

بیندیشیم ، شاید انصاف این باشد كه بگوییم باز هم كوفیان ! كه در آن سرزمین اموات ، جز از كوفه جنبشی برنخاست ؛ بازهم

كوفیان ! فصل انجماد رسیده و قلب ها نیز یخ زده بود.....

 

حیات قلب در گریه است و آن « قتیل العبرات » كشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلب هایمان دعوت كنیم و برف ها آب شوند و فصل انجماد سپری شود.....

 

و بالاخره كوفه ـ چه آهنگ ناخوشایندی دارد این نام ، و چه بار سنگینی از رنج با خود می آورد ! باری به سنگینی همه رنج هایی

كه علی (علیه السلام) ازكوفیان كشید ... بگذار رنج های زهرا و حسن وحسین را نیز بر آن بیفزاییم ؛ باری به سنگینی همه

رنجی كه دراین آیه مباركه نهفته است : لقد خلقنا الانسان فی كبد . آه چه رنجی !

قیام مسلم در كوفه در روزهشتم ذی الحجه بود ، كه آن را «یوم الترویه» گویند ، و شهادتش در روز عرفه ، چهارشنبه نهم ذی

الحجه ... امام اكنون در راه كوفه است و دو تن از فرزندان مسلم بن عقیل ( عبدالله و محمد ) نیز با او همراهند. آه ! نزدیك بود

كه فراموش كنم ؛ اگر روایت « اعثم كوفی » درست باشد ، اكنون دختر سیزده ساله مسلم نیز در راحله عشق همسفر دختران

امام حسین علیه السلام است....

 حکایت قافله عشق ادامه دارد.....

 




پرسشهاي مكرر

در این بخش به پرسش هایی که به صورت مکرر به صور مختلف مطرح شده با مشورت با  علمای عظام و رجوع به منابع معتبر پاسخ داده می شود. پرسش ها و پاسخ ها به مرور زمان تکمیل می گردند. شما می توانید پرسش های خود را در انتهای این صفحه مطرح بفرمایید.

شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر چیست؟

پاسخ:

آمر به معروف و نهى کننده از منکر باید عالم به معروف و منکر باشد، و همچنین بداند که فاعل منکر عمداً و بدون عذر شرعى مرتکب آن مى‏شود، و زمانى اقدام به امر ونهى واجب مى‏شود که احتمال تأثیر امر به معروف و نهى از منکر در مورد آن شخص داده شود، و ضررى براى خود او نداشته باشد، و در این مورد باید تناسب بین ضرر احتمالى و اهمیت معروفى را که به آن امر مى‏نماید یا منکرى که از آن نهى مى‏کند، ملاحظه نماید. در غیر این صورت، امر به معروف و نهى از منکر بر او واجب نیست. (استفتائات مقام معظم رهبری)

اگر معروف یا منکر از امورى باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد مى‏دهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمى‏شود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن. (رساله ی عملیه امام خمینی ره)

اگر بدعتى در اسلام واقع شود مثل منکراتى که دولتها اجرا مى‏کنند به اسم دین مبین اسلام، واجب است خصوصاً بر علماى اسلام اظهار حق و انکار باطل، و اگر سکوت علماى اعلام موجب هتک مقام علم و موجب اسائه ظن به علماى اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوى که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمى‏کند. (رساله ی عملیه امام خمینی ره)

اگر احتمال صحیح داده شود که سکوت موجب آن مى‏شود که‏ منکرى معروف شود یا معروفى منکر شود واجب است خصوصاً بر علماى اعلام اظهار حق و اعلام آن، و جایز نیست سکوت. (رساله ی عملیه امام خمینی ره)

پرسش ۲:

مراحل مختلف امر به معروف و نهی از منکر چیست؟

رساله ی عملیه ی آیت الله سیستانی

مسأله ۱۴٫   أمر به معروف و نهی از منکر دارای مراتبی است:

۱ـ اظهار انزجار درونی و ناراحتی قلبی از ترک معروف یا انجام منکر مانند اخم کردن یا رو گرداندن از شخص گناهکار یا سخن نگفتن با وی یا ترک مراوده و معاشرت با او.

۲ـ با زبان و گفتار به صورت وعظ و ارشاد و بیان ثواب معروف و عذاب منکر یا به صورت تهدید و ترساندن به گونه­ای که دروغ محسوب نگردد هر چند با استفاده از کلمات تند و خشن که خالی از گناه باشد.

۳ـ اقدامات عملی از قبیل کتک زدن، در مضیقه و تنگنا قرار دادن، حبس نمودن و مانند آن، لکن نباید به حدّی برسد که سبب شکستن یا نقص عضو یا مجروح شدن بدن و مانند آن شود و به تعبیر دیگر اقدامات عملی نباید به گونه­ای باشد که موجب دیه یا قصاص گردد.

اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری

با توجه به اینکه در زمان حاکمیت و اقتدار حکومت اسلامى مى‏توان مراتب دیگر امر به معروف و نهى از منکر را که بعد از مرحله امر و نهى زبانى هستند، به نیروهاى امنیتى داخلى (پلیس) و قوه قضائیه واگذار کرد، به‌خصوص در مواردى که براى جلوگیرى از ارتکاب معصیت چاره‏اى جز اعمال قدرت از طریق تصرّف در اموال کسى که فعل حرام انجام مى‏دهد یا تعزیر و حبس او و مانند آن نیست، در چنین زمانى با حاکمیت و اقتدار چنین حکومت اسلامى، واجب است مکلفین در امر به معروف و نهى از منکر به امر و نهى زبانى اکتفا کنند، و در صورت نیاز به توسل به زور، موضوع را به مسئولین ذیربط در نیروى انتظامى و قوه قضائیه ارجاع دهند و این منافاتى با فتاواى امام راحل (قدّس‏سرّه) در این رابطه ندارد. ولى در زمان و مکانى که حاکمیت و اقتدار با حکومت اسلامى نیست، بر مکلفین واجب است که در صورت وجود شرایط، جمیع مراتب امر به معروف و نهى از منکر را با رعایت ترتیب آنها تا تحقق غرض انجام دهند.

رساله عملیه ی امام خمینی ره:

براى امر به معروف و نهى از منکر مراتبى است، و جایز نیست با احتمال حاصل شدن مقصود از مرتبه پایین، به مراتب دیگر عمل شود.

مسأله ۲۸۰۵- مرتبه اول آن که با شخص معصیت کار طورى عمل شود که بفهمد براى ارتکاب او به معصیت، این نحو عمل با او شده است، مثل این که از او رو برگرداند، یا با چهره عبوس با او ملاقات کند، یا ترک مراوده با او کند و از او اعراض‏ کند به نحوى که معلوم شود این امور براى آن است که او ترک معصیت کند.

مسأله ۲۸۰۶- اگر در این مرتبه درجاتى باشد لازم است با احتمال تأثیر درجه خفیفتر، به همان اکتفا کند، مثلًا اگر احتمال مى‏دهد که با ترک تکلم با او، مقصود حاصل مى‏شود، به همان اکتفا کند و به درجه بالاتر، عمل نکند، خصوصاً اگر طرف شخصى است که این نحو عمل موجب هتک او مى‏شود.

مسأله ۲۸۰۷- اگر اعراض نمودن و ترک معاشرت با معصیت کار موجب تخفیف معصیت مى‏شود یا احتمال بدهد که موجب تخفیف مى‏شود، واجب است اگر چه بداند موجب ترک بکلّى نمى‏شود، و این امر در صورتى است که با مراتب دیگر، نتواند از معصیت جلوگیرى کند.

مسأله ۲۸۰۸- اگر علماى اعلام احتمال بدهند که اعراض از ظلمه و سلاطین جور، موجب تخفیف ظلم آنها مى‏شود، واجب است اعراض کنند از آنها، و به ملت مسلمان بفهمانند اعراض خود را.

مسأله ۲۸۰۹- اگر مراوده و معاشرت علماى اعلام با ظلمه و سلاطین جور، موجب تخفیف ظلم آنها شود، باید ملاحظه کنند که آیا ترک معاشرت اهم است- زیرا ممکن است معاشرت موجب سستى عقاید مردم شود، و موجب هتک اسلام و مراجع اسلام شود- یا تخفیف ظلم، پس هر کدام اهم است، به آن عمل کنند.

مسأله ۲۸۱۰- اگر معاشرت و مراوده علماى اعلام با ظلمه، خالى از مصلحت راجحه ملزمه باشد، نباید معاشرت کنند، زیرا این امر موجب اتهام آنها خواهد شد.

مسأله ۲۸۱۱- اگر ارتباط علماى اعلام با ظلمه، موجب تقویت آنها شود یا موجب تبرئه آنها پیش افراد بى‏اطلاع شود، یا موجب جرأت آنها گردد، یا موجب هتک مقام علم شود، واجب است ترک آن.

مسأله ۲۸۱۲- کسانى که ترویج مقاصد ظلمه را مى‏کنند و کمک به جشنها و معاصى و ظلم آنها مى‏کنند از قبیل بعض تجار و کسبه، لازم است بر مسلمانان که آنها را نهى کنند، و اگر تأثیر نکرد، از آنها اعراض کنند و با آنها معاشرت و معامله نکنند.

مسأله ۲۸۱۳- مرتبه دوم از امر به معروف و نهى از منکر، امر و نهى به زبان است، پس با احتمال تأثیر و حصول سایر شرایط گذشته، واجب است اهل معصیت‏ را نهى کنند، و تارک واجب را امر کنند به آوردن واجب.

مسأله ۲۸۱۴- اگر احتمال بدهد که با موعظه و نصیحت، معصیت کار ترک مى‏کند معصیت را، لازم است اکتفا به آن، و نباید از آن تجاوز کند.

مسأله ۲۸۱۵- اگر مى‏داند که نصیحت تأثیر ندارد، واجب است با احتمال تأثیر امر و نهى الزامى کند، و اگر تأثیر نمى‏کند مگر با تشدید در گفتار و تهدید بر مخالفت، لازم است لکن باید از دروغ و معصیت دیگر احتراز شود.

مسأله ۲۸۱۶- جایز نیست براى جلوگیرى از معصیت، ارتکاب معصیت مثل فحش و دروغ و اهانت، مگر آن که معصیت، از چیزهایى باشد که مورد اهتمام شارع مقدس باشد و راضى نباشد به آن به هیچ وجه، مثل قتل نفس محترمه، در این صورت باید جلوگیرى کند به هر نحو ممکن است.

مسأله ۲۸۱۷- اگر عاصى ترک معصیت نمى‏کند مگر به جمع ما بین مرتبه اولى و ثانیه از انکار، واجب است جمع به این که هم از او اعراض کند، و ترک معاشرت نماید و با چهره عبوس با او ملاقات کند، و هم او را امر به معروف کند لفظاً و نهى کند لفظاً.

مسأله ۲۸۱۸- مرتبه سوم توسل به زور و جبر است، پس اگر بداند یا اطمینان داشته باشد که ترک منکر نمى‏کند یا واجب را به جا نمى‏آورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند.

مسأله ۲۸۱۹- اگر ممکن شود جلوگیرى از معصیت به این که بین شخص و معصیت حایل شود و با این نحو مانع از معصیت شود، لازم است اقتصار به آن اگر محذور آن کمتر از چیزهاى دیگر باشد.

مسأله ۲۸۲۰- اگر جلوگیرى از معصیت توقف داشته باشد بر این که دست معصیت کار را بگیرد یا او را از محل معصیت بیرون کند یا در آلتى که به آن معصیت مى‏کند تصرف کند، جایز است، بلکه واجب است عمل کند.

مسأله ۲۸۲۱- جایز نیست اموال محترمه معصیت کار را تلف کند مگر آن که لازمه جلوگیرى از معصیت باشد، در این صورت اگر تلف کند ضامن نیست ظاهراً، و در غیر این صورت، ضامن و معصیت کار است.

مسأله ۲۸۲۲- اگر جلوگیرى از معصیت توقف داشته باشد بر حبس نمودن‏ معصیت کار، در محلى یا منع نمودن از آن که به محلى وارد شود، واجب است، با مراعات مقدار لازم و تجاوز ننمودن از آن.

مسأله ۲۸۲۳- اگر توقف داشته باشد جلوگیرى از معصیت، بر کتک زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت کار، و در مضیقه قرار دادن او جایز است، لکن لازم است مراعات شود که زیاده‏روى نشود، و بهتر آن است که در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.

مسأله ۲۸۲۴- اگر جلوگیرى از منکرات و اقامه واجبات موقوف باشد بر جرح و قتل، جایز نیست مگر به اذن مجتهد جامع الشرایط با حصول شرایط آن.

مسأله ۲۸۲۵- اگر منکر از امورى است که شارع اقدس به آن اهتمام مى‏دهد و راضى نیست به وقوع آن به هیچ وجه، جایز است دفع آن به هر نحو ممکن باشد، مثلًا اگر کسى خواست یک شخص را که جایز القتل نیست بکشد باید از او جلوگیرى کرد، و اگر ممکن نیست دفاع از قتل مظلوم مگر به قتل ظالم، جایز است بلکه واجب است، و لازم نیست از مجتهد اذن حاصل نماید. لکن باید مراعات شود که در صورت امکان جلوگیرى به نحو دیگرى که به قتل منجر نشود به آن نحو عمل کند، و اگر از حد لازم تجاوز کند معصیت کار و احکام متعدّى بر او جارى خواهد شد.

پرسش ۳:

چرا در کشورهای غیر اسلامی که معمولاً افراد بی حجاب هستند فساد کمتر از کشورهای اسلامی است؟

پاسخ اجمالی:
سؤال شما از دو منظر قابل بررسی است، اول: وجو د فساد در کشورهای اسلامی و اثبات این موضوع که وجود فساد در کشورهای اسلامی ناشی از عدم انجام دستورات اسلامی است. دوم : اثبات بیشتر بودن فساد در کشورهای اسلامی نسبت به کشورهای غیر اسلامی، موضوعی که قطعاً مورد تشکیک است و با نگاهی به آمار می توان آن را انکار کرد.

پاسخ تفصیلی:
ادیان راستین الهی به خصوص دین اسلام، دارای پیام های اخلاقی و احکام فراوانی است که رویکرد آن ایجاد فضای سالم اجتماعی برای افراد اجتماع است. یکی از بزرگترین دستاورد ادیان آسمانی جلوگیری از فساد فرد و اجتماع است. دستورات اخلاقی مانند احترام به بزرگتر، عمل به وعده، محبت و مدارا با مردم، تشویق به ازدواج و احکام قانونی و شرعی مانند حرمت لواط، حرمت زنا، وجوب حجاب، و در مسائل اقتصادی مانند حرمت ربا، و دیگر احکام شرعی همه زمینه ساز یک فضای سالم اجتماعی است.

سوال شما از دو جهت قابل بررسی است:

اول- وجو د فساد در کشورهای اسلامی: در دنیای امروز که بسیاری از مرزها گشوده شده و دسترسی به امور شهوانی و جنسی بسیار آسان شده است، تمام کشورها از جمله کشورهای اسلامی از پدیده فساد رنج می برند. کشورهای اسلامی به علت ماهیت ضد فسادی که دارند بیشتر از دیگر کشورها مورد هجمه قرار گرفته اند. بله! این امور باعث نمی شود که یک کشور اسلامی از نظر فساد(فسادهای جنسی) وضعیت نامطلوبی داشته باشد. اما مطلبی که باید به خوبی دقت شود آن است که اولاً کشورهای اسلامی از جهت عمل به دستورات اسلام بسیار با هم متفاوت اند، به طوری که برخی از کشورهای اسلامی در پایین ترین حد، به دستورات اسلامی عمل می کنند. ثانیاً باید بین کشورهای اسلامی و اسلام فرق گذاشت، اگر به دستورات اسلام به خوبی عمل شود اثر خود را خواهد گذاشت اما متأسفانه امروز اکثر و اغلب کشورهای اسلامی فقط نامی از اسلام را با خود به یدک می کشند و بیشتر احکام اسلام در آنها اجرا نمی شود،از طرفی کشورهایی که قصد پیاده کردن احکام اسلام را دارند، مشکلات فراوانی در جهت اجرای احکام دارند که یکی از بزرگ ترین آنها سیطره فرهنگ غرب در تمام شؤون فرهنگی، سیاسی،اقتصادی و.. کشورهای جهان و از جمله کشورهای اسلامی است.

پس وجود فساد در کشورهای اسلامی به علت عمل به دستورات اسلام نیست! بلکه عمل ما مسلمانان است که نمی تواند از فساد جلوگیری کند. امروز تقریباً در همه کشورهای اسلامی چیزی به عنوان قانون حجاب وجود ندارد و اگر هم کسانی رعایت می کنند به علت علاقه شخصی است. [۱]

دوم- بیشتر بودن فساد در کشورهای اسلامی:

بعد از این که دانستیم نباید فساد کشورهای اسلامی را منسوب به اسلام کرد، به راحتی می توان در اینکه «فساد کشورهای اسلامی بیشتر از کشورهای غربی است»، تشکیک کرد. اگر چه کشورهای اسلامی ظاهری از اسلام دارند ولی همین ظاهر تا حد زیادی توانسته است آنان را از فساد های جهانی حفظ کند. همین دینداری ظاهری در کشورهای غربی که عموماً رعایت نمی شود اثرات مخربی بر جا گذاشته است، لذا توجه شما را به برخی از آمار فساد در کشورهای غربی جلب می کنیم:

۱٫ افزایش نرخ طلاق در کشورهای اروپایی که موجب فسادهای فراوانی در سطح جامعه می شود.

به گفته برخی آمارها از هر دو ازدواج در اتحادیه اروپا یکی به طلاق منجر می شود. در این اتحادیه در سال ۲۰۰۴ تقریباً چهار میلیون و هشتصد هزار نوزاد متولد شدند که حدود دو سوم آنان خارج از چهار چوب ازدواج بوده است. [۲]

۲٫ در فرانسه هر دو ساعت به یک زن تجاوز می شود این در حالی است که بعضی از سازمان ها از جمله انجمن مقابله با تجاوز به زنان در فرانسه معتقد است هنوز وحشت اعلام شکایت علیه تجاوز به عنف در فرانسه از سوی زنان از بین نرفته است و تنها پنجاه درصد قربانیان نزد پلیس شکایت می کنند. [۳]

۳٫ بنابر تحقیقاتی که وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرده است عمل و تجارت فساد و فحشا به کار و تجارتی پر سود در آمریکا تبدیل شده است که به طوری که درآمد و سرمایه آن به ۸ میلیارد دلار می رسد. اکنون حدود ۹۰۰ سینما در آمریکا مخصوص اکران و پخش فیلم های مستهجن است. [۴] بر طبق آمار مرکز مطالعات زنان و فمنیسم آمریکا، ۵۰ درصد از زنان شاغل و ۱۵ در صد از مردان شاغل در محیط کار خود مورد آزار و اذیت یا سوء استفاده جنسی قرار می گیرند. [۵]

۴٫ قانونی کردن ازدواج هم جنس گرایان در کشورهای غربی از جمله بلژیک، هلند، اسپانیا و .. یکی دیگر از نشانه های بارز فساد است که حتی در کشورهای ذکر شده با مخالفت هایی روبرو شده است. [۶]

۵٫ بنا بر برخی از آمار، مشکلات و صدمات ناشی از مصرف مشروبات الکلی سالانه موجب مرگ حدود ۶۰۰ هزار تن از مردم اروپا می شود. [۷]

این آمار و آمار دیگری که توسط مراکز رسمی کشورهای غربی ارائه شده است نمونه کوچکی است از آن چه که در غرب اتفاق می افتد.

وجود همین مشکلات است که در چند سال اخیر جوانان کشورهای پیشرفته و غربی به خصوص دختران را به طرف حجاب سوق داده است. تازه ترین آمار حاکی است علاقه دختران در این کشورها به پوشیدن لباس هایی است که حجاب بیشتری دارد. به عنوان نمونه به دو مورد از آن اشاره می شود:

۱٫پایگاه اینترنتی گروه تحقیقاتی IG که یک گروه تحلیل آماری در مرکز نیویورک است اعلام کرده است: نسل جدید دختران نیویورکی بر خلاف نسل های گذشته علاقه چندانی به خود نمایی و پوشیدن لباس های بدن نما ندارند. محققان این گروه می گویند: دلیل این رویکرد جدید دختران، تمایل آنها به داشتن کنترل خویش و راحت بودن از آزار دیگران است. [۸]

۲٫ به گزارش خبرگزاری فارس نتایج یک بررسی جدید در ترکیه نشان می دهد در چهار سال اخیر، تعداد بانوان با حجاب در این کشور، چهار برابر افزایش پیدا کرده است. [۹]

البته بیان این مطالب بدان معنا نیست که کشور های اسلامی در حد مقبولی قرار دارند بلکه تا رسیدن به حد مقبول و شایسته راه طولانی وجود دارد.

در پایان تذکر این نکته ضروری است که آنچه در نکته دوم گفته شد مواردی از فساد است که هم ما و هم غربی ها آن را فساد به حساب می آوریم و گرنه موارد بسیاری وجود دارد که از دیدگاه آنان فساد نیست و ما آن را فساد به حساب می آوریم. حال اگر اینها را در یک مقایسه لحاظ کنیم شاید در صدد وجود و افزایش فساد در کشورهای غربی قابل مقایسه با کشورهای اسلامی نباشد.

نمایه های مربوط:

سؤال ۱۱۷۴ (سایت: ۱۱۷۷) (قانون حجاب و دلایل اجبار در اجرای آن).

سؤال ۴۲۶۵ (سایت: ۴۷۳۶) (حجاب و ازدواج جوانان در کشورهای مسلمان).

سؤال ۴۳۱ (سایت: ۴۵۹) (حجاب در اسلام).

سؤال ۸۲۵ (سایت: ۸۸۴) (فلسفه حجاب زنان).

[۱] در جمهوری اسلامی ایران حجاب به عنوان یک هنجار اجتماعی که باید رعایت شود پذیرفته شده است، اگر چه؛ شاید بتوان گفت تا اجرای کامل حجاب و عفاف و حیاء در جامعه، راه طولانی باقی است.
[۲] اسماعیلی سادیانی، مهدی، از نگاه آمار،ص ۱۲۹،انتشارات شکوری،قم،۱۳۸۷٫
[۳] همان، ص ۱۶۶٫
[۴] همان، ص ۲۰۷٫
[۵] همان، ص ۲۰۹٫
[۶] همان، ص ۲۱۹٫
[۷] همان، ص ۲۲۳٫
[۸] همان، ص ۹۱٫
[۹] همان، ص ۹۳٫
www.islamquest.net



برخی از اهل سنت می‌گویند: «ولایت» به معنای دوستی است و اگر منظور حضرت خلافت بود، از واژه خلیفه استفاده می‌نمود. اگر معنا سرپرست باشد، «علی ولیّ الله» یعنی علی سرپرست خداست.

الحمدلله کثرت احادیث و اخبار رسیده در منابع معتبر مسلمانان اهل سنّت آن قدر متواتر است که هیچ جای شک، شبهه و سؤالی در خصوص اصل واقعه و آن چه بیان شده و بر آن بیعت گرفته شده، باقی نگذاشته است، و اکنون برخی می‌گویند: معنای «ولایت» دوستی است! این کاش به همین معنایی که قبول دارند، مؤمن شده و عمل می‌کردند. هر چند که به «خلافت» حضرت با همین واژه نیز در این خطبه تصریح شده، نخواستند بخوانند. «علی ولی الله» نیز یعنی «علی از جانب خدا ولیّ است. چنان چه معنای «خلیفة الله»، خلیفه شدن بر خدا نیست.

الف – برخی دوست دارند کلمات، الفاظ یا حتی آیات را آن گونه که خود مایلند، تفسیر یا حتی ترجمه نمایند! اما باید دقت کنند که ترجمه یا تفسیر به رأی هیچ گاه حقایق را تغییر نمی‌دهد.

آری. واژه‌ی «ولایت» معانی متفاوتی دارد، ولی ضد و نقیض یک دیگر نیستند. راغب اصفهانی (از غنی‌ترین منابع تعریف واژگان ادبیات قرآنی) می‌گوید: « ولایت (به كسر واو) به معنی نصرت است و اما ولایت (به فتح واو) به معنی تصدی و صاحب اختیاری یك كار است و گفته شده است كه معنی هر دو یكی است و حقیقت آن همان تصدی و صاحب اختیاری است - مفردات القرآن، راغب اصفهاني، ماده ولي».

آیا در آیات «‌إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ» - یا - «‌اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ ... وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» یعنی خدا و رسول دوست شما هستند، اما طواغیت دوستان کفارند؟! یا آن که یعنی مؤمنین الله و رسولش (ص) را به سرپرستی بر می گزینند و کفار طاغوت‌های متفاوت (درونی و بیرونی) را به سرپرستی بر می‌گزینند؟

ب – آیا دستور ابلاغ نازل گردید و پیامبر‌اکرم (ص) آن خیل عظیم را در منطقه غدیر خم جمع کرد و سه روز نگاه داشت تا بگوید «علی دوست شماست و سپس بر آن از مردم بیعت گرفت؟! آیا برای اعلام یا قبول دوستی بیعت می‌گیرند؟ خیلی‌ها دوست مؤمنین بودند، اساساً طبق آیه‌ی قرآن کریم [إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ]، مؤمنین فراتر از دوستی، با یک دیگر برادرند. پس دوست معرفی و بیعت نمی‌خواهد. وانگهی آنان که چنین معنی می‌کنند، راجع به ابوبکر و عمر که در آنجا حضور داشته و از صحابه بودند چه می‌گویند؟ آیا آنان دوست مؤمنین نبودند که معرفی نشدند؟

دقت شود که گاهی یک واژه، معنای عامی دارد که سایر معانی را نیز در مجموعه خود دارد. مثلاً اگر گفته شد «عشق»، لابد حالات دیگر چون: مودّت، محبت، وابستگی و وفاداری را دارد. گاهی لازم است خط قرمزی در حداقل تعیین شود. می‌فرماید: اجری جز مودّت اهل بیتم (ع) را نمی‌خواهم، گاهی لازم است سقف یک معنا و مفهوم بیان شود، می‌فرماید: هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست. یعنی ولایت او مانند ولایت من است، چه در مودت، چه در محبت، چه در دوستی، چه در خلافت و ... . وگرنه «دوست» واژه های دیگر هم دارد، مثلاً می‌فرمود: هر کس من رفیق یا خلیل او هستم، علی نیز رفیق یا خلیل اوست. اما فرمود: ولیّ اوست، که واژه‌ی جامعی است به معنای (سرپرستی)، که در مورد خدا و رسولش (ص) نیز چنین آمده است و البته سرپرست الهی، بهترین دوست نیز هست.

ب – پیامبر اکرم (ص) در خطبه غدیر خم، فقط به واژه‌ی «ولایت» بسنده ننموده‌اند که شبهه ایجاد کنند، چرا «خلیفه» یا ... نفرمود. مراتب و مقامات حضرت علی (ع) در خطبه غدیر بسیار است و اساساً سراسر خطبه همین است، که ذیلاً فقط به چند نمونه اشاره می‌شود تا بیشتر معلوم شود این بیانات محکم و این خبر عظیم (نبأالعظیم) صرفاً معرفی یک دوست نبوده است:

ولایت، امامت، ضرورت اطاعت همگان (که برای دوستی معنا ندارد):

«أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیّاً وَ إِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَی الْمُهاجِرینَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَی التّابِعینَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَی الْبادی وَالْحاضِرِ، وَ عَلَی الْعَجَمِی وَالْعَرَبی، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوکِ وَالصَّغیرِ وَالْکَبیرِ، وَ عَلَی الْأَبْیَضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلی کُلِّ مُوَحِّدٍ.»

ترجمه: و بدانید که خداوند او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است.

ولایت و امامت اهل بیت (ع) تا روز قیامت:

«... ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلی وَلِیُّکُمْ وَ إِمامُکُمْ بِأَمْرِالله رَبِّکُمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّیَّتی مِنْ وُلْدِهِ إِلی یَوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَرَسولَهُ»

ترجمه: و پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد.

سنّت الهی مبنی بر تعذیب منکرین ولایت علی (ع):

«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ.‌«

ترجمه: هان مردمان! او از سوی خدا امام است و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذیرد و او را نیامرزد. این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار علی و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند. از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتش گیری آن مردمانند؛ و سنگ، که برای حق ستیزان آماده شده است.

ملعون شمردن کسی که علی (ع) را ولیّ، امام و افضل بر همه انسان‌ها نداند:

توضیح: ملعون یعنی دور شده از رحمت الهی و افضلیت نیز در همه چیز است، از جمله خلافت

«‌مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ.»

ترجمه: هان مردمان! عل را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزی شان فرود آید. دور دورباد از درگاه رحمت خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد!

علی (ع) صاحب ولایتِ سرپرستی تام است:

«ثم قال: «ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا: الله و رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.»

ترجمه: سپس فرمود: مردمان! کیست سزاوارتر از شما به شما؟ گفتند خداوند و پیامبر او! سپس فرمود آگاه باشید! آن که من سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را؛ و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد.

تصریح به خلافت و نیز امامت در خطبه غدیر:

توضیح: به ویژه برای آنان که فقط به دنبال کلمه «خلیفه» می‌گردند:

«‌مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی أخی وَ وَصیی وَ واعی عِلْمی، وَ خَلیفَتی فی اُمَّتی عَلی مَنْ آمَنَ بی وَ عَلی تَفْسیرِ کِتابِ الله عَزَّوَجَلَّ وَالدّاعی إِلَیْهِ وَالْعامِلُ بِمایَرْضاهُ وَالُْمحارِبُ لاَِعْدائهِ وَالْمُوالی عَلی طاعَتِهِ وَالنّاهی عَنْ مَعْصِیَتِهِ. إِنَّهُ خَلیفَةُ رَسُولِ الله وَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَالْإمامُ الْهادی مِنَ الله، وَ قاتِلُ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ بِأَمْرِالله. یَقُولُ الله: (مایُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَی ...). »

ترجمه: هان مردمان! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من. و هموست جانشین من در میان امّت و بر گروندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا که مردمان را به سوی او بخواند و به آن چه موجب خشنودی اوست عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید. او پشتیبان فرمانبرداری خداوند و بازدارنده از نافرمانی او باشد. همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای ایمانیان و پیشوای هدایتگر از سوی خدا و کسی که به فرمان خدا با پیمان شکنان، رویگردانان از راستی و درستی و به دررفتگان از دین پیکار کند. خداوند فرماید: «فرمان من دگرگون نخواهدشد.

دستور به گردن نهادن به امر و نهی علی (ع) که لازمه رشد و اتحاد است:

«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله قَدْ أَمَرَنی وَ نَهانی، وَ قَدْ أَمَرْتُ عَلِیّاً وَنَهَیْتُهُ (بِأَمْرِهِ). فَعِلْمُ الْأَمْرِ وَالنَّهُی لَدَیْهِ، فَاسْمَعُوا لاَِمْرِهِ تَسْلَمُوا وَأَطیعُوهُ تَهْتَدُوا وَانْتَهُوا لِنَهْیِهِ تَرشُدُوا، (وَصیرُوا إِلی مُرادِهِ) وَلا تَتَفَرَّقْ بِکُمُ السُّبُلُ عَنْ سَبیلِهِ.»

ترجمه: هان مردمان! همانا خداوند امر و نهی خود را به من فرموده و من نیز به دستور او دانش آن را نزد علی نهادم. پس فرمان او را بشنوید و گردن نهید و پیرویش نمایید و از آنچه بازتان دارد خودداری کنید تا راه یابید. به سوی هدف او حرکت کنید. راه هی گونه گون شما را از راه او بازندارد!

ج – پس در خطبه غدیر، نه تنها همه چیز به صورت مشروح و روشن بیان شده است، بلکه تمامی واژگان مانند: اخوت، وصایت، ولایت، امامت، خلافت و نیز افضلیت در تمامی شئون و ضرورت اطاعت و تبعیت تصریح شده است.

قطعاً بر هر مسلمانی به خدا و معاد و نیز نبوت و رسالت حضرت ختمی مرتبت (ص) و قرآن کریم ایمان آورده است، واجب است دست کم یک بار خطبه غدیر را کامل بخواند و بداند که آخرین نبی خدا (ص) چه راهی برای بعد از خود نشان داده است تا موحدین و مؤمنین از صراط مستقیم خارج نگردند.

———————————————————————————————————————————-

  • شما هم می توانید پرسش خود را اینجا مطرح نموده و در همین صفحه پاسخ خود را دریافت نمایید.
  • اگر برای یکی از سوالات پاسخ کامل تری دارید، آن را برای ما ارسال کنید تا پاسخ ها کامل تر شوند.




امر به معروف و نهي از منكر

کلیپ صوتی بسیار زیبا و آموزنده از استاد پناهیان در مورد امر به معروف و نهی از منکر

 

دانلود فایل

 

زنان و دختران جوان طعمه‌ی سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای

زنان و دختران جوان طعمه‌ی سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای

زنان و دختران جوان طعمه‌ی سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای

زنان خانه‌دار بیشترین مخاطبان شبکه‌های ماهواره‌ای هستند. طبیعی است. زنان خانه‌دار زمان بیشتری را در خانه می‌گذرانند، بنابراین وقت بیشتری برای استفاده از تلوزیون و ماهواره را دارند. همچنین زنان به واسطه ذات لطیف‌ترشان علاقه بیشتری به داستان، موضوعات عشقی، رنگ و نور و … دارند.

چندی پیش، زمانی که شبکه‌ی فارسی‌وان با سریال‌هایش نُقل اغلب محفل‌های خانوادگی شده بود، مسئولان داخلی این زنگ خطر را شنیدند و خط قرمزهایی را که توسط این سریال‌ها شکسته می‌شد، دیدند. در همان زمان هم تمهیدات زیاد و متفاوتی برای مقابله با این شبکه و سریال‌های پرطرفدارش به کار بسته شد؛ از پخش سریال‌های جذاب و سرگرم کننده داخلی در زمان پخش این سریال‌ها، تا قطع ماهواره و پارازیت و ساخت برنامه‌های نقد و تحلیل با موضوع تأثیر مخرب این سریال‌ها بر خانواده‌.. اما همه‌ی این‌ها تنها زمان کمی محور توجه بود. 

شبکه فارسی‌وان پس از قطع موقتش دوباره از سر گرفته شد؛ با سریال‌های جدیدتر و دوبله‌های حرفه‌ای‌تر. اما طرفداران قدیمی‌اش را دیگر از دست داده بود و فهمیدن این موضوع احتیاج به پژوهش سنگین میدانی و اجتماعی نداشت. مردم ما معمولا در شرایط برابر مایل به دیدن شبکه‌های ملی خودمان هستند.  اگر کمی به اطرافیان و خانواده‌های آشنا دقت می‌کردیم، در می‌یافتیم که چقدر تمهیدات داخلی جهت آگاه سازی جامعه موثر واقع شده است. اما بعد از فارسی‌وان، شبکه‌های جدیدتری همچون جم‌کلاسیک و پی‌ام‌سی کار خود را شروع کردند. باز هم با پخش سریالهای شبانه، ساخت کشورهایی همچون ترکیه، کره و مکزیک که از نظر فرهنگی به جامعه‌ی ما نزدیک‌ترند و البته به سرعت مخاطبان خودشان را پیدا کردند. البته آسیب‌شناسی و کشف علل جذب مردم ما به این شبکه‌های فارسی زبان بنا نگارش این مطلب نبوده است.

 

 

مخاطب این شبکه‌ها چه کسانی هستند؟

زنان خانه‌دار بیشترین مخاطبان شبکه‌های ماهواره‌ای هستند. طبیعی است. زنان خانه‌دار زمان بیشتری را در خانه می‌گذرانند، بنابراین وقت بیشتری را برای استفاده از تلویزیون و ماهواره دارند. همچنین زنان به واسطه ویژگی‌های روان‌شناختی‌شان، علاقه بیشتری به داستان، موضوعات عاشقانه، رنگ و نور و … دارند. مسائلی که در این سریال‌ها موضوعیت دارد. همچنین سازندگان این شبکه‌ها به ظرفیت نهفته و قابل اعتنای زنان پی برده‌اند. و بهترین ورودی و مناسبترین راه برای تغییر سبک زندگی ایرانی را، زنان و دختران یک خانواده دانستند. «یکی از کارکردهای رسانه‌های جمعی به ویژه ماهواره، مفهوم‌سازی و به تبع آن، شکل دادن به هنجارهای مناسب با آن مفهوم است. بر این اساس، ارائه تصویرهای مستهجن و مبتذل و خلاف عفت عمومی از طریق ماهواره و نمایش آن‌ها، یکی از عوامل گسترش بی بند و باری و به فحشا کشاندن جوانان از نوع جرائم جنسی است.»

 

سبک زندگی جدید

در جامعه‌ی ما سبک زندگی نسبتا هماهنگ است. سبک زندگی نشأت گرفته از تعالیم اسلامی و متأثر از فضای انقلاب و جنگ. سبک زندگی که در آن حریم و حیا به نهایت رعایت می‌شود و این مسأله به گواهی تاریخ حتی پیش از ورود اسلام هم در زندگی مردم ما نمود داشته است. بنابراین تمشای سریال‌هایی که سبکی جدید، عجیب و نامأنوس از زندگی را به نمایش می‌گذارد، در ابتدا با موضع‌گیری همراه است. اما این جریان آنقدر نرم و آرام به فضای خانوادگی ما وارد شده که حتی خود افراد هم متوجه ورود آن نشده‌اند.

 

تجملات!

سبک زندگی جدید، تجمل را تبلیغ می‌کند، چنان که تمامی سریال‌هایی که از شبکه‌ی جم‌کلاسیک پخش می‌شود، همگی حول داستان زندگی افرادی می‌چرخد که از نظر وضعیت مالی و تجمل در صدر جامعه‌ی خودشان هستند. خانه‌های بزرگ و ویلایی با وسایلی لوکس و تجملی. دغدغه خرید لباس‌هایی از کشورهای فرانسه و آمریکا. ماشین‌های گران قیمت. به طوری که در این شبکه، حتی یک فیلم هم پیدا نمی‌کنید که داستان زندگی یک خانواده معمولی را روایت کند.

 

موضوعات عاشقانه

موضوع اغلب این سریال‌ها و به جرات می‌توان گفت تمامی آن‌ها، عشق است. عشق و دوست داشتن و دوست داشته‌شدن. مسئله‌ای که ذاتی وجود انسان است و در زنان نسبت به مردان شدت بیشتری دارد و بیشتر مرکز توجه است. اما این داستان به شکل جدید، بی‌پروا، ممنوعه، هنجارشکن در سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای به نمایش در می‌آید.

 

عشق مثلثی

عشق مطرح شده در این سریال‌ها اغلب در قالب عشق مثلثی به نمایش درمی‌آید (سریالهای میوه ممنوعه، ایزل، عمر گل لاله، ویکتوریا) تعریف این سریال‌ها از عشق، نامأنوس و خارج از شرع و عرف است.، تعریفی مغایر با تعاریف جامعه‌ی ما.
وقاحت اما به جایی رسیده است که در موج جدید این سریال‌ها، عشق‌ها و روابط معمولا میان افراد نامحرم در خانواده رخ می‌دهد، عشق و رابطه‌ی دخترِ       جوان با شوهر خواهرش، عشق و رابطه نامشروع زن میانسال با برادرشوهرش در سریال عمر گل لاله. عشق زنِ جوان به پسر برادرشوهرش در عشق ممنوعه! عشق دو دوست صمیمی به یک زن در ایزل و …
طبیعی است که در جامعه‌ی باحیا و حریم‌مدار ما به این مسائل در ابتدا با دید قبیح و زشت، نگاه شود؛ اما تلاشی که در جهت عادی‌سازی این مسائل صورت می‌گیرد بالاخره و پس از چندی موثر واقع خواهد شد. «تکرار» یکی از این تمهیدات است که باعث عادی سازی می‌شود. استفاده از هنر برای پوشش این مسئله، شنیدن موسیقی‌های نرم و عاشقانه و گوش‌نواز هنگام مطرح شدن این به اصطلاح عشق‌ها، به شکل غیرمستقیمی دارد به ما می‌گوید که گارد نگیرید، عشق در هر شکلی لطیف و زیباست و به حق!!

 

خشونت و خودکشی

خشونت و خودکشی، مسائلی است که در این سریال‌ها به شکل گسترده‌ای دیده می‌شود، به طوری که پایان دو سریال که پخش همزمانی داشتند، شخصیت اصلی دست به خودکشی می‌زند. کشتن و استفاده از اسلحه به وفور دیده می‌شود.

 

 

تبلیغ خانواده مدرن

در تمامی این سریال‌ها، تعریف جدیدی از ازدواج و خانواده ارائه می‌شود، تعریفی کاملا غربی. در جامعه‌ی ما تا عقد شرعی میان دو نفر اتفاق نیفتد، آن دو همسر محسوب نشده و به آن‌ها خانواده نمی‌گویند. زندگی قبل از ازدواج زوجین بدون عقد شرعی تنها در کشورهای غربی مقبولیت عرفی دارد. در این سریال‌ها به کرات شاهد این‌گونه روابط هستیم. به طوری که در سریال عشق و جزا، پس از به دنیا آمدن ۲ بچه، تازه شخصیت اصلی داستان موفق به ازدواج قانونی می‌شود در واقع این سریال‌ها به دنبال مشروعیت بخشیدن به روابط خارج از خانواده هستند. 

 
دغدغه‌های سخیف

در اغلب این سریال‌ها زنانی به تصویر کشیده می‌شوند با دغدغه‌های مادی، جنسی، تجملاتی و در یک کلام دغدغه‌هایی سخیف. زنانی که تمام زندگی‌شان به «چه بپوشم»، «چگونه بیشتر به چشم بیایم» و «حسادت» محدود شده است. گویا که تنها هدف از خلقت زن و تنها رسالت زنان همین مسائل است. این‌گونه، زن در شأنی دور از انسانیت به تصویر کشیده می‌شود.

 

مدهای ناهنجار

نوع و مدل لباس‌ها و پوشش زنان در این سریال‌ها که دیگر جای خود دارد. لباس‌هایی که به هیچ عنوان با فرهنگ و دین ما همخوانی ندارد و متأسفانه کم کم به الگویی برای زنان و دختران جوان تبدیل شده است. حتی گاه با بهداشت و سلامت هم در تضاد است. پوشیدن کفش‌های مجلسی و پاشنه‌دار در خانه نمونه‌ی بارزی است که در این سریال‌ها به تصویر کشیده می‌شود.

«از طرف دیگر زنان و دختران جوان، با دیدن فیلم‌ها و سریال‌های پخش شده از شبکه‌های ماهواره‌ای و به خصوص شبکه‌های فارسی زبان و با حس همذات‌پنداری با بازیگران و هنرپیشگان این فیلم‌ها، به تقلید از نوع پوشش و آرایش آنان، سعی در هرچه شبیه‌تر کردن خود با این افراد دارند.»

«پوشش‌ها و مد‌های ناهنجاری که این دسته از افراد در جامعه و در انظار عمومی به کار می‌برند، در دراز مدت سبب از بین رفتن کرامت و شرافت در میان افراد جامعه و برچیده شدن پرده‌های حیا در میان دختران و پسران می‌شود.»
 «اغلب سریال‌های به ظاهر خانوادگی این شبکه‌ها حاوی داستان‌هایی از عشق‌ها و روابط نامتعارفی است که بیننده را بعد از مدتی به طور غیر ارادی و ناخودآگاه وادار به همسان‌سازی با زندگی واقعی و شخصی‌اش می‌کند. امری که در جامعه‌ای مثل کشور ما بسیار ناپسند و خلاف عرف و اخلاق عمومی است. موضوعی که اگر گسترش بیشتری بیابد در سالیان نه چندان دور باعث بروز بیگانگی فرهنگی و شکاف فرهنگی در کشور خواهد شد.»

چنان‌چه چندی پیش خبرگزاری‌های محلی ترکیه، به افزایش میزان طلاق‌ها در ترکیه تحت تأثیر سریال‌های تلوزیونی این کشور پرداختند.

 

حجاب از نظر مراجع

1- آیا حجاب از ضروریات دین است؟ حکم کسانی که به آن بی اعتنایی می کنند، چیست؟ 
 
آیت الله خامنه ای:اصل حجاب، ضروری دین محسوب است و بی اعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت و گناه است. 
 
آیت الله صافی گلپایگانی: اصل وجوب حجاب فی الجمله از ضروریات اسلام است و منکر آن مرتد است ولی بی اعتنایی به آن با عدم انکار وجوب آن، فسق است. 
 
آیت الله تبریزی: اصل حجاب برای زنان از ضروریات دین است و حکم کسانی که به آن بی اعتنایی نمایند حکم بی اعتنایی به سایر تکالیف دینی است. 
 
آیت الله سیستانی: اصل حجاب از مسلّمات شریعت است و در قرآن آمده است ولی کسانی که توجه به وضوح آن ندارند، انکار آنها مستلزم انکار نبوت نیست و بی اعتنایی، عملی گناه است. 
 
آیت الله مکارم شیرازی: آری حجاب از ضروریات دین است ولی انکار آن برای کسانی که از ضروری بودن آن آگاهی ندارند، موجب ارتداد نمی شود. 
 
آیت الله بهجت(ره): بی اعتنایی به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است. 
 
2- امروز حرکت خزنده ای بر علیه چادر که یک حجاب ملی و سنتی است آغاز شده است، خواهشمندیم نظر مبارک را در این مورد مرقوم فرمایید. 
 
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): سزاوار است خانمها از چادر استفاده کنند چون چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعائر اسلام می باشد و با حفظ این شعار سعی کنند بانوان محترم حرکت مورد سئوال را خنثی کنند. 
 
آیت الله صافی گلپایگانی: چادر بهترین پوشش برای خانمها است، چون تمامی مفاتن بدن را می پوشاند. خانمهای مسلمان باید آداب و سنن اسلامی را در لباس پوشیدن مراعات کنند و از تجدد گرایی مضر پرهیز کنند. 
 
آیت الله بهجت(ره): چادر حجاب پسندیده است. 
 
آیت الله سیستانی: چادر حجاب بهتر است و سزاوار نیست زنهای مؤمن بدون چادر خارج شوند. 
 
آیت الله مکارم شیرازی: حجاب یکی از قوانین مسلّم اسلام است و اساس آن، پوشاندن بدن و موها غیر از صورت و دستها تا مچ است ولی بی شک، چادر حجاب برتر است. 
 
آیت الله تبریزی: پوشیدن بدن بر زن واجب و بهترین نوع پوشش واجب، همان چادر مشکی است که زنهای مؤمنه خود را با آن می پوشانند. 
 
3- عده ای همراه با تبلیغات فرهنگی دشمن در روزنامه ها و سخنرانی هایشان می گویند چادر مشکی برای بانوان مکروه است و باید پوشش جدید مانند مانتو و کت و دامن با رنگهای متنوع جایگزین چادر مشکی شود؛ آیا چنین حرف و اقدامی صحیح است یا خیر؟ 
 
آیت الله خامنه ای: این صحبت صحیح نیست و بهترین حجاب پوشش چادر است و چادر سیاه هم بی اشکال است و کراهت ندارد. 
 
آیت الله تبریزی: زن باید بدن خود را در غیر وجه و کفین، از نامحرم بپوشاند و نیز باید زینت خود را بپوشاند و لباسی که زینت حساب می شود باید آن را هم بپوشاند و با چادر بهتر می تواند بدن و زینت را بپوشاند و چادر سیاه مثل عبای سیاه کراهت ندارد. 
 
آیت الله بهجت(ره): این اقدام باطل است. 
 
آیت الله صافی گلپایگانی: نظر مذکور صحیح نیست و مفاسد بسیار دارد. متأسفانه در این زمان عده ای اصرار بر آشکار شدن مفاتن زن و خروج او از ستر و عفاف که حفاظ شخصیت و ارزش و متانت اوست، دارند؛ مع الاسف می خواهند این امر را اسلامی جلوه دهند، در حالی که اسلامی نیست. 
 
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): چادر مشکی بهترین نوع حجاب است و پوشیدن لباسهایی که جلب توجه کند، حرام است. 
 
آیت الله مکارم شیرازی: با توجه به اینکه در حال حاضر رنگ مشکی برای حفظ پوشش زنان بهتر است، کراهت آن ثابت نیست. 
 
4- الف) پوشیدن جوراب نازک و بدن نما برای خانمها در بیرون از منزل و انظار نامحرمان چه صورتی دارد و بیرون گذاشتن موهای سر از چادر در مقنعه توسط خانمها در دید نامحرمان چگونه است؟ 
 
آیت الله خامنه ای:پوشیدن بدن از نامحرمان بر زن واجب است و چنین جورابهایی برای حجاب شرعی واجب کفایت نمی کند و پوشیدن تمام موی سر در برابر نامحرمان واجب است. 
 
ب) آرایش زنان در خیابانها و بیرون گذاشتن مقداری از موها و پوشیدن جوراب بدن نما و لباسهای محرک چه صورتی دارد؟ 
 
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): حرام است. 
 
آیت الله بهجت(ره):حرام است. 
 
آیت الله صافی گلپایگانی:حرام است. 
 
آیت الله مکارم شیرازی:بدون شک جایز نیست. 
 
آیت الله تبریزی:جایز نیست. 
 
آیت الله سیستانی:جایز نیست. 
 
ج) پوشیدن جوراب نازک برای خانمها در مقابل نامحرم چه صورتی دارد؟ آیا با پای بدون جوراب، حضور در مقابل نامحرم جایز است؟ 
 
آیت الله خامنه ای: جوراب نازک اگر به گونه ای باشد که جوراب محسوب نمی شود، حضور با چنین جورابی در حضور نامحرم جایز نیست. 
 
آیت الله بهجت(ره): خیر، جایز نیست. 
 
آیت الله مکارم شیرازی: الف: اگر به قدری نازک باشد که پای آنها معلوم باشد برای پوشیدن کافی نیست.ب: سزاوار است کف و روی پای خود را نیز بپوشاند. 
 
آیت الله صافی گلپایگانی: هیچ یک از دو مورد جایز نیست. 
 
آیت الله سیستانی: جایز نیست. 
 
آیت الله سبحانی: جایز نیست. 
 
5- در صورتی که زن می داند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت و دستهای معمولی زینت نشده او نگاه می کند، در این فرض پوشاندن صورت و دستها لازم است یا خیر؟ 
 
آیت الله خامنه ای: در فرض مذکور باید حتی وجه و کفین خود را هم بپوشاند. 
 
آیت الله بهجت(ره): پوشاندن دست و صورت مطلقاً بنا بر احتیاط لازم است. 
 
آیت الله تبریزی: بلی در این صورت بنا بر احتیاط، پوشاندن لازم است. 
 
آیت الله صافی گلپایگانی: دست و صورت بنا بر احتیاط واجب باید پوشیده شود(جامع الاحکام 2/165). 
 
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): بلی پوشاندن آن لازم است. 
 
6-الف) پوشیدن مانتوهای کوتاه، تنگ و رنگارنگ با رنگهای روشن که جلب نظر نامحرم را می کند چه صورت دارد؟ متأسفانه در برخی شهرها آموزش و پرورش پوشیدن مانتوها با رنگ روشن را توصیه می کند. 
 
آیت الله بهجت(ره): هر چه جلب نظر نامحرم کند، جایز نیست. 
 
آیت الله صافی گلپایگانی: با فرض اینکه نظر نامحرم را جلب کند در مرآ و منظر نامحرم جایز نیست. 
 
آیت الله تبریزی: چنانچه زن لباسی بپوشد که زینت حساب شود، باید آن لباس را هم از نامحرم بپوشاند. 
 
آیت الله سیستانی: لازم است که آن را از نامحرم بپوشانند. 
 
آیت الله مکارم شیرازی: در صورتی که تنگ و چسبان و زینتی نباشد و تمام بدن زن به جز گردی صورت و دستها تا مچ پوشیده باشد، اشکالی ندارد ولی چادر حجاب برتر است. 
 
ب) پوشیدن مانتوهای تنگ و کوتاه توسط زنان که حجم بدن آنها پیداست، از نظر شرعی چه صورتی دارد؟ 
 
آیت الله خامنه ای: اگر موجب جلب توجه نامحرم یا باعث فساد و ارتکاب حرام گردد جایز نیست. 
 
آیت الله بهجت(ره): اگر موجب ریبه باشد حرام است. 
 
آیت الله مکارم شیرازی: جایز نیست. 
 
آیت الله صافی گلپایگانی: پوشیدن مانتو به نحو متعارف امروز کافی نیست علاوه بر اینکه مانتو مفاتن بدن و برجستگیهای آن را نمی پوشاند و در انظار اجانب مَعرَضیَّت برای فساد دارد و صورت و دست هم پوشیده نمی شود و بهترین پوشش چادر است که تمام مفاتن بدن را از نظر نامحرمان حفظ می کند. 
 
آیت الله سیستانی: پوشاندن آن از نامحرم لازم است. 
 
آیت الله سبحانی: حجم بدن زن باید پوشیده باشد. 
 
7- حضور زنان در کوچه و بازار، بدون وجود ضرورت و سر و کار داشتن بیش از حد با نامحرمان چگونه است؟ 
 
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): مناسب نیست، بلکه در بعضی موارد جایز نیست. 
 
آیت الله صافی گلپایگانی: خلاف سنن اسلامی و التزام به عفت و پرهیز از اختلاط با بیگانه است. 
 
آیت الله تبریزی: مقتضای عفت آن است که از صحبت با نامحرم در غیر موارد حاجت پرهیز نماید و نیز در کوچه و بازار در صورتی که در معرض نگاه نامحرم باشد به غیر از مقدار حاجت و ضرورت مکث ننماید. 
 
آیت الله بهجت(ره): جواز و عدم جواز، دائر مدار اشتمال بر حرام و عدم آن است. 
 
آیت الله سیستانی: اگر با رعایت احکام شرع باشد اشکال ندارد اگر چه بهتر ترک است. 
 
آیت الله مکارم شیرازی: در برخورد و گفتگو با نامحرمان به گفتگوهای عادی اکتفا کنند. 
 
8- در مجالس عروسی و زنانه، زنان لباسهایی را می پوشند که نیمه عریان بوده و روز به روز هم این پوششها رقیق تر و نامناسب تر می گردد. پوشش این لباسها که غالباً الگوگیری از مدلهای غربی و کفار می باشد اگر تشبه به کفار محسوب شود، چه صورتی دارد؟ 
 
آیت الله مکارم شیرازی: این گونه پوششها از نظر شرعی اشکال دارد حتی اگر در مجالس زنان باشد. 
 
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): اگر عرفاً تشبه به کفار باشد حرام است و الا مناسب نیست که زنان حتی در بین خود از این لباسها که باعث از بین رفتن حیا می شود، استفاده کنند. 
 
آیت الله سبحانی: هر گاه مایه فساد و یا ترویج فساد است خودداری کند. توصیه این است که انسان از غربزدگی به جایی نمی رسد و پوشیدن لباس غربیان مایه ترقی نیست، سبب ترقی، علم و ایمان است. 
 
آیت الله نوری همدانی: تقلید از غرب کار صحیحی نیست و بر زنان لازم است مسئله پوشش اسلامی را کاملاً رعایت نموده و خود را از نامحرم حفظ نمایند. 
 
9- اگر مردی همسرش را به حجاب اسلامی ملزم نکند آیا فاسق محسوب می شود؟ 
 
آیت الله خامنه ای: فی نفسه موجب فسق نیست. 
 
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): طبق شرایط و مراحل امر به معروف و نهی از منکر عمل کند. 
 
آیت الله صافی گلپایگانی: اگر در این خصوص بی تفاوت باشد فاسق است. 
 
آیت الله مکارم شیرازی: واجب است امر به معروف و نهی از منکر را در این زمینه عمل کند. 
 
آیت الله تبریزی: وظیفه هر شخصی است که اهل و عیال خود را از گناهان باز دارد و بدون احراز عدم عذر با احتمال صحت نمی توان کسی را فاسق دانست.والله العالم.
 
آیت الله سیستانی: صرف عدم الزام موجب فسق نیست. 
 
آیت الله بهجت(ره): اگر در حجاب نداشتن او شریک باشد مثل اینکه به او اجازه خروج از منزل را بدهد، بله فاسق می شود. 
 
10-آرایش زنانه توسط مردان مثل زیر ابرو برداشتن یا بند انداختن صورت و امثال آن چه صورت دارد و کسب درآمد از این راه چگونه است؟ 
 
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): اگر عرفا آرایش جنس مخالف تلقی شود جایز نیست و درآمد آن هم جایز نیست. 
 
آیت الله صافی گلپایگانی: جایز نیست و اجرتش نیز حرام است. 
 
آیت الله مکارم شیرازی: همه اینها حرام است. 
 
آیت الله تبریزی: آرایش زن توسط مرد حرام است و اگر مرد خودش را همانند زنان بیاراید، باید بداند که از اموری که به فساد جامعه و دعوت به گناه و پستی مؤمن و احیاناً مَعرَضیَّت انجام کبائر یا عمل برخلاف احتیاط واجب می انجامد، باید پرهیز شود و درآمد آن کار حلال نیست. 
 
آیت الله بهجت(ره): تشّبه مرد به زن جایز نیست و درآمد آن هم به حکم آن است. 
 
آیت الله سیستانی: جایز نیست. 
 
11- آرایش سر و صورت توسط مردان با الگوگیری از مدلهای غربی و ماهواره ای چه صورتی دارد و کسب درآمد آرایشگران از این راه چگونه است؟ 
 
آیت الله مکارم شیرازی: این گونه کارها از نظر شرعی خالی از اشکال نیست. 
 
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): اگر عرفاً تشبّه به کفار باشد یا مفسده دیگری بر آن مترتب شود جایز نیست. 
 
آیت الله سبحانی: هر گاه عنوان تشبّه به کافران پیدا کند حرام است. 
 
آیت الله نوری همدانی: تشبّه به آنان کار صحیحی نیست، مسلمانان نباید از غرب تقلید کنند.

كلام امير


 1. شکوه از ابابکر و غضب خلافت آگاه باشید! 

به خدا سوگند! ابابکر جامه ی خلافت را بر تن کرد، درحالی که میدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می کند. او میدانست که سیل علوم از دامن کهسار من جاری است، و مرغان دور پرواز اندیشه ها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کنارگیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم؟ یا در این محیط خفقان را و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم؟ که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان  را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد!. پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم درحالیکه گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند!. _

 این خطبه معروف به شقشقیه است و مشتمل بر شکایت در امر خلافت و سپس ترجیح دادن شکیبایی در برابر آن و آن گاه بیعت مردم با او می باشد. این خطبه از مهم ترین خطبه های نهج البلاغه است و چون مسائل مربوط به خلافت بعد از رسول خدا (ص) را بی پرده شرح می دهد برای گروهی جنجال برانگیز شده است. نکته هایی در این خطبه وجود دارد که در هیچ یک از خطبه های نهج البلاغه نیست و در عین کوتاهی، یک دوره تاریخ اسلام مربوط به عصر خلفای نخستین در آن خلاصه شده است.

 نکته ها:

 1_ چرا امام (ع) صبر را ترجیح داد؟!  

تاریخ به خوبی گواهی می دهد که منافقان و دشمنان اسلام برای رحلت پیامبر (ص) دقیقه شماری می کردند و بسیاری از آنها معتقد بودند با رحلت آن حضرت یکپارچگی مسلمانان از میان می رود و شرایط برای یک حکومت ضد انقلابی فراهم می آید و قادر خواهند بود اسلام نوپا را درهم بشکنند، در چنین شرایطی اگر علی (ع) برای گرفتن حق خویش یا به تعبیر دیگر بازگرداندن مسلمانان به اسلام راستین عصر پیامبر (ص) قیام می کرد با توجه به تصمیم هایی که برای کنار زدن او از صحنه خلافت از پیش گرفته شده بود به یقین درگیری روی می داد و صحنه ی جامعه ی اسلامی چنان آشفته می شد که راه برای منافقان و دشمنان، جهت رسیدن به نیات سوء شان هموار می گشت. گروه هایی که به نام «اهل رده» بعد از رحلت پیامبر (ص) بلافاصله در برابر حکومت اسلامی قیام کردند و بر اثر یکپارچگی مردم سرکوب شدند، شاهد و گواه روشنی بر این معنی است. در بعضی از تعبیرات که در تواریخ معروف اسلام آمده، می خوانیم: «هنگامی که پیامبر وفات یافت عرب (جاهلی) بازگشت خود را شروع کرد و یهود و نصارا سر برداشتند و منافقان آشکار گشتند و وارد صحنه شدند و مسلمانان همانند رمه ی بی چوپانی بودند که در یک شب سرد و بارانی زمستان، در بیابان، گرفتار شده اند.» اینها همه از یک سو و از سوی دیگر قیام کردن با نداشتن یار و یاور، پیروزی را بر او مشکل می کرد و شاید اگر قیام می فرمود بسیاری از نااگاهان این قیام را نه برای مسائل مهم الهی، بلکه به خاطر مسائل شخصی تفسیر می کردند. ولی ضایعات و مشکلات فراوانی که از تغییر محور خلافت به وجود آمده بود روز به روز خود را بیشتر نشان می داد و همین ها بود که به صورت خار و خاشاکی به چشم مولا (ع) می نشست و همچون استخوانی گلویش را آزار می داد. این درسی است برای همه مسلمین در طول تاریخ که هرگاه احقاق حق خویش، موجب ضربه ای بر اساس و پایه دین شود باید از آن چشم بپوشند و حفظ اصول را بر همه چیز مقدم بشمرند و بر درد و رنج های ناشی از تضییع حقوق، صبر کنند و دندان بر جگر بفشارند. شبیه همین معنی در خطبه 26 نیز آمده است که می فرماید: «من نگاه کردم و دیدم برای گرفتن این حق یاوری به جز خاندان خویش ندارم...چشم های پر از خاشاک را فروبستم و با گلویی که گویی استخوان در آن گیر کرده بود جرعه حوادث را نوشیدم.»  

 2_ چرا از خلافت تعبیر به ارث شده است؟

 در عبارات فوق خواندیم که امام (ع) می فرماید: «من دیدم که میراثم به غارت می رود» در این جا سوالی پیش می آید که چرا از خلافت تعبیر به «میراث» شده است؟! پاسخ این سوال با توجه به این نکته روشن می شود و آن این که خلافت یک میراث الهی و معنوی است که از پیامبر (ص) به جانشینان معصومش می رسد نه یک میراث شخصی و مادی و حکومت ظاهری. شبیه این تعبیر در آیات قران نیز دیده می شود آنجا که «زکریا» از خداوند تقاضای فرزندی می کند که «وارث او» و «وارث ال یعقوب» باشد (و بتواند به خوبی از میراث نبوت و پیشوایی خلق پاسداری کند) (سوره مریم، آیه 5 و6) در حقیقت این میراث متعلق به همه امت است ولی در اختیار امام و جانشین پیامبر (ص) قرار داده شده است. در مورد کتب آسمانی می خوانیم: «سپس کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم» (سوره فاطر، آیه 32) و از همین نظر در حدیث مشهور نبوی آمده است: «دانشمندان وارثان پیامبرند» (اصول کافی جلد 1، صفحه 32 و 34)  

 3_ امام (ع) در گوشه خانه

 هیچ کس نمی تواند ضایعه عظیمی را که بر جهان اسلام از نشستن علی (ع) در گوشه خانه وارد شد ارزیابی کند. تنها در بعد علمی وقتی به نهج البلاغه نگاه کنیم که بخشی خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار آن  حضرت را در مدت کوتاه خلافتش تشکیل می دهد آن هم خلافتی که مملو از حوادث و ماجراهای دردناک و جنگ های پی در پی بود، می توانیم حدس بزنیم که اگر آن 25 سال نیز علی (ع) در میان امت بود و مردم از چشمه جوشان علم و دانش بی پایان او بهره می بردند، چه آثار عظیمی برای مسلمانان جهان بلکه برای جامعه بشریت به یادگار می ماند. ولی چه می توان کرد که این فیض عظیم را از مسلمانان و بشریت گرفتند و ضایعه بزرگی که هرگز قابل جبران نیست در تاریخ روی داد.

ادامه دارد...

1. شکوه از ابابکر و غضب خلافت

آگاه باشید! به خدا سوگند! ابابکر جامه ی خلافت را بر تن کرد، درحالی که میدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می کند. او میدانست که سیل علوم از دامن کهسار من جاری است، و مرغان دور پرواز اندیشه ها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کنارگیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم؟ یا در این محیط خفقان را و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم؟ که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان  را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد!. پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم درحالیکه گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند!._ 

این خطبه معروف به شقشقیه است و مشتمل بر شکایت در امر خلافت و سپس ترجیح دادن شکیبایی در برابر آن و آن گاه بیعت مردم با او می باشد. این خطبه از مهم ترین خطبه های نهج البلاغه است و چون مسائل مربوط به خلافت بعد از رسول خدا (ص) را بی پرده شرح می دهد برای گروهی جنجال برانگیز شده است. نکته هایی در این خطبه وجود دارد که در هیچ یک از خطبه های نهج البلاغه نیست و در عین کوتاهی، یک دوره تاریخ اسلام مربوط به عصر خلفای نخستین در آن خلاصه شده است. 

نکته ها:

 1_ چرا امام (ع) صبر را ترجیح داد؟!

 تاریخ به خوبی گواهی می دهد که منافقان و دشمنان اسلام برای رحلت پیامبر (ص) دقیقه شماری می کردند و بسیاری از آنها معتقد بودند با رحلت آن حضرت یکپارچگی مسلمانان از میان می رود و شرایط برای یک حکومت ضد انقلابی فراهم می آید و قادر خواهند بود اسلام نوپا را درهم بشکنند، در چنین شرایطی اگر علی (ع) برای گرفتن حق خویش یا به تعبیر دیگر بازگرداندن مسلمانان به اسلام راستین عصر پیامبر (ص) قیام می کرد با توجه به تصمیم هایی که برای کنار زدن او از صحنه خلافت از پیش گرفته شده بود به یقین درگیری روی می داد و صحنه ی جامعه ی اسلامی چنان آشفته می شد که راه برای منافقان و دشمنان، جهت رسیدن به نیات سوء شان هموار می گشت. گروه هایی که به نام «اهل رده» بعد از رحلت پیامبر (ص) بلافاصله در برابر حکومت اسلامی قیام کردند و بر اثر یکپارچگی مردم سرکوب شدند، شاهد و گواه روشنی بر این معنی است. در بعضی از تعبیرات که در تواریخ معروف اسلام آمده، می خوانیم: «هنگامیکه پیامبر وفات یافت عرب (جاهلی) بازگشت خود را شروع کرد و یهود و نصارا سر برداشتند و منافقان آشکار گشتند و وارد صحنه شدند و مسلمانان همانند رمه ی بی چوپانی بودند که در یک شب سرد و بارانی زمستان، در بیابان، گرفتار شده اند.» اینها همه از یک سو و از سوی دیگر قیام کردن با نداشتن یار و یاور، پیروزی را بر او مشکل می کرد و شاید اگر قیام می فرمود بسیاری از نااگاهان این قیام را نه برای مسائل مهم الهی، بلکه به خاطر مسائل شخصی تفسیر می کردند. ولی ضایعات و مشکلات فراوانی که از تغییر محور خلافت به وجود آمده بود روز به روز خود را بیشتر نشان می داد و همین ها بود که به صورت خار و خاشاکی به چشم مولا (ع) می نشست و همچون استخوانی گلویش را آزار می داد. این درسی است برای همه مسلمین در طول تاریخ که هرگاه احقاق حق خویش، موجب ضربه ای بر اساس و پایه دین شود باید از آن چشم بپوشند و حفظ اصول را بر همه چیز مقدم بشمرند و بر درد و رنج های ناشی از تضییع حقوق، صبر کنند و دندان بر جگر بفشارند. شبیه همین معنی در خطبه 26 نیز آمده است که می فرماید: «من نگاه کردم و دیدم برای گرفتن این حق یاوری به جز خاندان خویش ندارم...چشم های پر از خاشاک را فروبستم و با گلویی که گویی استخوان در آن گیر کرده بود جرعه حوادث را نوشیدم.

2_ چرا از خلافت تعبیر به ارث شده است؟

 در عبارات فوق خواندیم که امام (ع) می فرماید: «من دیدم که میراثم به غارت می رود» در این جا سوالی پیش می آید که چرا از خلافت تعبیر به «میراث» شده است؟! پاسخ این سوال با توجه به این نکته روشن می شود و آن این که خلافت یک میراث الهی و معنوی است که از پیامبر (ص) به جانشینان معصومش می رسد نه یک میراث شخصی و مادی و حکومت ظاهری. شبیه این تعبیر در آیات قران نیز دیده می شود آنجا که «زکریا» از خداوند تقاضای فرزندی می کند که «وارث او» و «وارث ال یعقوب» باشد (و بتواند به خوبی از میراث نبوت و پیشوایی خلق پاسداری کند) (سوره مریم، آیه 5 و6) در حقیقت این میراث متعلق به همه امت است ولی در اختیار امام و جانشین پیامبر (ص) قرار داده شده است. در مورد کتب آسمانی می خوانیم: «سپس کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم» (سوره فاطر، آیه 32) و از همین نظر در حدیث مشهور نبوی آمده است: «دانشمندان وارثان پیامبرند» (اصول کافی جلد 1، صفحه 32 و 34)

   3_ امام (ع) در گوشه خانه

 هیچ کس نمی تواند ضایعه عظیمی را که بر جهان اسلام از نشستن علی (ع) در گوشه خانه وارد شد ارزیابی کند. تنها در بعد علمی وقتی به نهج البلاغه نگاه کنیم که بخشی خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار آن  حضرت را در مدت کوتاه خلافتش تشکیل می دهد آن هم خلافتی که مملو از حوادث و ماجراهای دردناک و جنگ های پی در پی بود، می توانیم حدس بزنیم که اگر آن 25 سال نیز علی (ع) در میان امت بود و مردم از چشمه جوشان علم و دانش بی پایان او بهره می بردند، چه آثار عظیمی برای مسلمانان جهان بلکه برای جامعه بشریت به یادگار می ماند. ولی چه می توان کرد که این فیض عظیم را از مسلمانان و بشریت گرفتند و ضایعه بزرگی که هرگز قابل جبران نیست در تاریخ روی داد.

ادامه دارد...

استفتائات

احکام روزه‏زن باردار و شيرده‏
س 745: آيا روزه گرفتن بر زن باردارى که نمى‏داند روزه براى جنين او ضرر دارد يا خير، واجب است؟ج: اگر بر اثر روزه، خوف ضرر بر جنين داشته باشد و خوف وى هم داراى منشأ عقلايى باشد، افطار بر او واجب است و در غير اين صورت واجب است که روزه بگيرد.س 746: زنى که کودک خود را شير مى‏داده و باردار هم بوده و در همان حال روزه ماه رمضان را هم گرفته است، و هنگام زايمان فرزندش مرده به دنيا آمد، اگر از ابتدا احتمال ضرر را مى‏داده و در عين حال روزه گرفته است:ج: اگر با وجود خوف از ضررى که داراى منشأ عقلايى است، روزه گرفته باشد و يا بعداً برايش معلوم شود که روزه براى وى يا براى جنين‏اش ضرر داشته، روزه‏اش صحيح نيست و قضاى آن بر او واجب است، ولى ثبوت ديه جنين متوقف بر اين است که ثابت شود فوت جنين مستند به روزه گرفتن وى است.س 747: من به لطف خداوند متعال داراى فرزندى هستم که شيرخوار است. ان شاء الله تعالى بزودى ماه مبارک رمضان فرا خواهد رسيد. در حال حاضر مى‏توانم روزه بگيرم ولى در صورت روزه گرفتن، شيرم خشک خواهد شد. با توجه به اينکه داراى بنيه ضعيفى هستم و کودکم هر ده دقيقه شير مى‏خواهد، چه وظيفه‏اى دارم؟ج: اگر به دليل کم يا خشک شدن شيرتان بر اثر روزه، خوف ضرر بر طفل خود داشته باشيد، روزه‏تان را افطار کنيد، ولى براى هر روزى بايد يک مدّ طعام به فقير بدهيد و قضاى روزه را هم بعداً بجا آوريد.بيمارى و منع پزشک‏س 748: بعضى از پزشکان که به مسائل شرعى ملتزم نيستند، بيماران را از روزه گرفتن به دليل ضرر داشتن منع مى‏کنند، آيا گفته اين پزشکان حجت است يا خير؟ج: اگر پزشک امين نباشد و گفته او هم اطمينان آور نباشد و باعث خوف ضرر نشود، گفته او اعتبارى ندارد و در غير اين صورت نبايد روزه بگيرد.س 749: مادرم تقريباً سيزده سال بيمار بود و به همين دليل نمى‏توانست روزه بگيرد. من دقيقاً اطلاع دارم که علت روزه نگرفتن او احتياج به مصرف دارو بوده است، اميدواريم ما را راهنمايى فرماييد که آيا قضاى روزه‏ها بر او واجب است؟ج: اگر ناتوانى او از روزه گرفتن بر اثر بيمارى بوده، قضا ندارد.س 750: من بر اثر ضعف جسمانى از ابتداى سن بلوغ تا دوازده سالگى روزه نگرفته‏ام، در حال حاضر چه تکليفى دارم؟ج: واجب است روزه‏هايى را که در ماه مبارک رمضان نگرفته‏ايد با اينکه به سنّ تکليف رسيده بوديد، قضا کنيد، و اگر افطار روزه ماه رمضان عمدى و اختيارى و بدون عذر شرعى بوده، کفّاره هم بر شما واجب است.س 751: چشم پزشک مرا از روزه گرفتن منع کرده و گفته است که به علت ناراحتى چشم به هيچ وجه نبايد روزه بگيرم، ولى من به گفته او توجه نکرده و شروع به روزه گرفتن کردم که باعث بروز مشکلاتى براى من در اثناى ماه رمضان شد. به‌طورى که در بعضى از روزها هنگام عصر احساس ناراحتى مى‏کنم، لذا متحيّر و مردّد هستم بين اينکه روزه نگيرم و يا ناراحتى‏ام را تحمل کرده و روزه را تا غروب ادامه دهم. سؤال اين است که آيا اصولاً روزه گرفتن بر من واجب است؟ و در روزهايى که روزه مى‏گيرم و نمى‏دانم قدرت ادامه آن را تا غروب دارم يا نه، آيا روزه‏ام را ادامه دهم؟ و نيت من چگونه بايد باشد؟ج: اگر از گفته پزشک متديّن و امين اطمينان حاصل کنيد که روزه براى چشم شما ضرر دارد و يا خوف ضرر داشته باشيد، روزه گرفتن براى شما واجب نبوده و بلکه جايز هم نيست، و با خوف ضرر نيت روزه صحيح نيست و در صورت عدم خوف ضرر نيت روزه اشکال ندارد، ولى صحّت‏ روزه متوقف بر اين است که براى شما واقعاً ضرر نداشته باشد.س 752: من از عينک طبى استفاده مى‏کنم و در حال حاضر چشمانم بسيار ضعيف است. هنگامى که به پزشک مراجعه کردم به من گفت که اگر براى تقويت چشمانم تلاش نکنم، ضعيف‏تر خواهند شد، بنا بر اين اگر از روزه ماه رمضان معذور باشم، چه وظيفه‏اى دارم؟ج: اگر روزه براى چشمان شما ضرر دارد، واجب نيست روزه بگيريد، بلکه واجب است افطار کنيد و اگر بيمارى شما تا ماه رمضان آينده استمرار پيدا کرد، قضاى روزه بر شما واجب نيست، ولى واجب است که عوض هر روز يک مدّ طعام به فقير بدهيد.س 753: مادرم به بيمارى شديدى مبتلاست و پدرم نيز از ضعف جسمانى رنج مى‏برد و در عين حال هر دو روزه مى‏گيرند که گاهى مشخص است که روزه باعث تشديد بيمارى آنها مى‏شود، تاکنون نتوانسته‏ام آنها را قانع کنم که لااقل هنگام شدت بيمارى روزه نگيرند. خواهشمنديم ما را در مورد حکم روزه آنها راهنمايى فرماييد.ج: ملاک تأثير روزه در ايجاد بيمارى يا تشديد آن و عدم قدرت بر روزه گرفتن تشخيص خود روزه دار نسبت به خودش است و اگر بداند روزه براى او ضرر دارد يا خوف ضرر داشته باشد و در عين حال بخواهد روزه بگيرد، روزه گرفتن براى وى حرام است.س 754: در سال گذشته توسط پزشک متخصص موردعمل جراحى کليه قرار گرفتم. وى مرا از گرفتن روزه تا آخر عمر منع نمود، ولى در حال حاضر هيچ مشکل و دردى احساس نمى‏کنم و حتى به‌طور طبيعى غذا مى‏خورم وآب مى‏نوشم و هيچ‌يک از عوارض بيمارى را هم حس نمى‏کنم، وظيفه من چيست؟ج: اگر خود شما از ضرر روزه خوف نداريد و حجت شرعى هم بر آن نداريد، واجب است روزه ماه رمضان را بگيريد.س 755: اگر پزشک شخصى را از روزه گرفتن منع کند آيا با توجه به اينکه بعضى از پزشکان اطلاعى از مسائل شرعى ندارند، عمل به گفته او واجب است؟ج: اگر مکلّف از گفته پزشک يقين پيدا کند که روزه براى او ضرر دارد و يا از گفته وى يا منشأ عقلايى ديگرى براى او خوف از ضرر حاصل شود، روزه گرفتن براى او واجب نيست، بلکه جايز هم نيست.س 756: در کليه‏هاى من سنگ جمع مى‏شود و تنها راه جلوگيرى از جمع شدن سنگ در کليه، نوشيدن مستمر مايعات است و از آنجايى که پزشکان معتقدند که من نبايد روزه بگيرم، تکليف واجب من نسبت به روزه ماه مبارک رمضان چيست؟ج: اگر جلوگيرى از بيمارى کليه مستلزم نوشيدن آب يا ساير مايعات در طول روز باشد، روزه گرفتن بر شما واجب نيست.س 757: از آنجا که مبتلايان به مرض قند مجبورند هر روز يک يا دو بار آمپول انسولين تزريق کنند و نبايد در وعده‏هاى غذايى آنها تأخير و فاصله بيفتد، زيرا باعث پائين آمدن ميزان قند خون و در نتيجه نوعى تشنج و بيهوشى مى‏شود، لذا گاهى پزشکان به آنها توصيه مى‏کنند که در روز چهار نوبت غذا بخورند، خواهشمنديم نظر شريف خود را درباره روزه اين افراد بيان فرماييد.ج: اگر بدانند که خوددارى از خوردن و آشاميدن از طلوع فجر تا غروب، به آنان ضرر مى‏رساند يا خوف ضرر داشته باشند، روزه گرفتن بر آنها واجب نبوده و بلکه جايز نيست. مبطلات روزهس 758: من در روز ماه رمضان به علّت اغواى شيطان تصميم گرفتم روزه‏ام را باطل کنم لکن قبل از اين که عملى که روزه را باطل مى‏کند انجام دهم، از تصميم خود منصرف شدم حکم روزه‏ام چيست؟ و اگر اين امر در روزه غير ماه رمضان پيش آيد چه حکمى دارد؟در روزه ماه رمضان اگر در اثناى روز از نيت روزه گرفتن بر گردد به‌طورى که قصد ادامه روزه نداشته باشد، روزه‏اش باطل مى‏شود و قصد دوباره او براى ادامه روزه فايده ندارد، البته تا اذان مغرب بايد از کارى که روزه را باطل مى‌کند خوددارى کند. امّا اگر دچار ترديد شود به اين معنى که هنوز تصميم نگرفته است روزه را باطل کند، يا تصميم بگيرد کارى را که موجب باطل شدن روزه است صورت دهد و هنوز آن را انجام نداده در اين دو صورت صحّت‏ روزه او محل اشکال است و احتياط واجب آن است که روزه را تمام کند و بعداً هم آن را قضا نمايد. هر روزه واجب معيّن ديگر ـ مانند نذر معيّن و امثال آن ـ نيز داراى همين حکم است.س 759: آيا اگر از دهان شخص روزه دار خون بيايد، روزه‏اش باطل مى‏شود؟ج: روزه به سبب آن باطل نمى‏شود، ولى واجب است که از رسيدن خون به حلق جلوگيرى کند.س 760: حکم استعمال دخانيات مانند سيگار در حال روزه چيست؟ج: احتياط واجب آن است که روزه‏دار از دودهاى انواع دخانيات و نيز مواد مخدّرى که از راه بينى يا زير زبان جذب مى‏شود خوددارى کند.س 761: آيا ماده «ناس» که از توتون و غير آن ساخته مى‏شود و براى چند دقيقه زير زبان گذاشته شده و سپس از دهان بيرون انداخته مى‏شود، مبطل روزه است يا خير؟ج: اگر آب دهان مخلوط به ماده «ناس» را فرو ببرد، موجب بطلان روزه‏اش مى‏شود.س 762: نوعى داروى طبى براى اشخاص مبتلا به تنگى نفس شديد وجود دارد که عبارت است از يک قوطى که در آن مايع فشرده شده وجود دارد و با فشار دادن آن داروى مايع بصورت پودر گاز از طريق دهان وارد ريه شخص بيمار شده و موجب تسکين حال وى مى‏گردد. گاهى بيمار مجبور مى‏شود در يک روز چندين بار از آن استفاده کند، آيا با وجود استفاده از اين دارو، روزه گرفتن جايز است؟ با توجه به اينکه بدون استفاده از آن روزه گرفتن غيرممکن و يا بسيار سخت خواهد بود.ج: اگر ماده مذکور هواى فشرده همراه با دارويى هرچند به‌صورت گاز يا پودر باشد و وارد حلق شود، صحّت‏ روزه محل اشکال است و در صورتى که روزه گرفتن بدون استعمال آن، ممکن نيست يا مشقّت دارد، جايز است از آن استفاده کند، لکن احتياط آن است که مبطل ديگرى انجام ندهد و در صورت تمکّن (بدون استفاده از آن) روزه‏ها را قضا نمايد.س 763: من در بيشتر روزها آب دهانم با خونى که از لثه‏هايم مى‏آيد مخلوط مى‏شود و گاهى نمى‏دانم آب دهانى که فرو مى‏برم همراه با خون است يا خير؟ روزه‏ام با اين حال چه حکمى دارد؟ اميدوارم مرا راهنمايى فرماييد.ج: اگر خون لثه در آب دهان مستهلک شود، محکوم به طهارت است و بلعيدن آن اشکال ندارد و مبطل روزه نيست، و همچنين در صورت شک در همراه بودن آب دهان با خون، فرو بردن آن اشکال ندارد و به صحّت‏ روزه ضرر نمى‏زند.س 764: در يکى از روزهاى ماه رمضان روزه گرفتم ولى دندان‌هايم را مسواک نزدم، و بدون اينکه باقى‌مانده غذاهاى لابلاى دندانها را عمداً ببلعم، خودبخود بلعيده شده است. آيا قضاى روزه آن روز بر من واجب است؟ج: اگر علم به وجود باقى‌مانده غذا در بين دندانهايتان و يا علم به رسيدن آن به حلق نداشته‏ايد و فرو رفتن آن هم عمدى و با التفات نبوده، قضاى روزه بر شما واجب نيست.س 765: از لثه شخص روزه‏دارى خون زيادى خارج مى‏شود، آيا روزه‏اش باطل مى‏شود؟ آيا براى او ريختن آب با ظرف بر سرش جايز است؟ج: با خروج خون از لثه تا آن را فرو نبرده است، روزه باطل نمى‏شود. همچنين ريختن آب بر روى سر توسط ظرف و مانند آن به صحّت‏ روزه ضرر نمى‏رساند.س 766: داروهاى مخصوصى براى معالجه بعضى از بيمارى‏هاى زنان وجود دارد (شيافهاى روغنى) که در داخل بدن گذاشته مى‏شود، آيا استفاده از آن موجب بطلان روزه مى‏شود؟ج: استفاده از آن داروها به روزه ضرر نمى‏رساند.س 767: نظر شريف جنابعالى درباره تزريق آمپول و ساير تزريقات نسبت به روزه‌داران در ماه مبارک رمضان، چيست؟س 768: آيا خوردن قرص فشار خون در حال روزه جايز است يا خير؟ج: اگر خوردن آن در ماه رمضان براى درمان فشار خون ضرورى باشد، اشکال ندارد، ولى با خوردن آن روزه باطل مى‏شود.س 769: اگر من و بعضى از مردم بر اين عقيده باشيم که بر استفاده از قرصها جهت مداوا عنوان خوردن و آشاميدن صدق نمى‏کند، آيا عمل به آن جايز است و به روزه‏ام ضرر نمى‏زند؟ج: خوردن قرص روزه را باطل مى‏کند.س 770: اگر شوهر با همسر خود در ماه رمضان جماع نمايد و زن نيز به آن راضى باشد چه حکمى دارد؟ج: بر هر يک از آنان حکم افطار عمدى جارى است و علاوه بر قضا، کفّاره هم بر هر دو واجب است.س 771: اگر مردى با همسرش در روز ماه رمضان شوخى و ملاعبه نمايد، آيا به روزه‏اش ضرر مى‏رساند؟ج: اگر منجر به انزال منى نشود، به روزه خللى وارد نمى‏کند.بقا‏ بر جنابتس 772: اگر فردى به سبب برخى از مشکلات تا اذان صبح بر جنابت باقى بماند آيا روزه گرفتن در آن روز براى او جايز است؟ج: در غير ماه رمضان و قضاى آن اشکال ندارد، ولى نسبت به روزه ماه رمضان و قضاى آن، اگر معذور از غسل است، تيمم کردن بر او واجب است و اگر تيمم هم نکند، روزه‏اش صحيح نيست.س 773: اگر شخصى در حال جنابت چند روز روزه بگيرد و نداند که طهارت از جنابت شرط صحّت‏ روزه است، آيا کفّاره روزه‏هايى که در حال جنابت گرفته بر او واجب است يا اينکه قضاى آنها کافى است؟ج: در فرض مرقوم قضا کفايت مى‏کند.س 774: آيا جايز است شخص جنب بعد از طلوع آفتاب غسل جنابت نمايد و روزه قضا يا مستحب بگيرد؟ج: اگر عمداً تا طلوع فجر بر جنابت باقى بماند، روزه ماه رمضان و قضاى آن از او صحيح نيست، ولى اقوى صحّت‏ روزه‏هاى ديگر به‌خصوص روزه مستحبى است.س 775: شخصى در ماه رمضان در جايى مهمان شد و شب را در آن منزل خوابيد و در نيمه‏هاى شب محتلم گرديد و چون مهمان بود و با خود لباسى نداشت، براى فرار از روزه، تصميم گرفت بعد از طلوع فجر مسافرت نمايد، لذا بعد از طلوع فجر بدون اينکه چيزى بخورد به قصد مسافرت، حرکت نمود. سؤال اين است که آيا قصد سفر توسط او موجب سقوط کفّاره هست يا خير؟ج: اگر با حالت جنابت از خواب بيدار شود و علم به جنب بودن خود داشته باشد و قبل از فجر اقدام به غسل يا تيمم نکند، مجرد قصد سفر در شب و يا مسافرت در روز براى سقوط کفّاره از او کافى نيست.س 776: کسى که آب در اختيار ندارد و يا به دليل عذرهاى ديگر غير از تنگى وقت نمى‏تواند غسل جنابت بکند، آيا جايز است عمداً خود را در شبهاى ماه مبارک رمضان جنب کند؟ج: اگر وظيفه او تيمم باشد و بعد از اينکه خود را جنب کرده، وقت کافى براى تيمم داشته باشد، اين کار براى وى جايز است.س 777: شخصى در ماه مبارک رمضان قبل از اذان صبح بيدار شده و متوجه محتلم شدن خود نشده و دوباره خوابيده و در اثناى اذان صبح بيدار شده و علم به جنابت خود پيدا مى‏کند و يقين دارد که احتلامش قبل از اذان صبح بوده است، روزه او چه حکمى دارد؟ج: اگر پيش از اذان صبح متوجه احتلام خود نشده است، روزه‏اش صحيح است.س 778: اگر مکلّف در شب ماه رمضان قبل از اذان صبح بيدار شود و ببيند که محتلم شده است و دوباره پيش از اذان صبح به اميد اينکه براى غسل کردن بيدار مى‏شود بخوابد و تا بعد از طلوع آفتاب در خواب بماند و غسل خود را تا اذان ظهر به تأخير بيندازد و بعد از اذان ظهر غسل کرده و نماز ظهر و عصر بخواند، روزه آن روز او چه حکمى دارد؟ج: در فرض سؤال که خوابِ اول است روزه‌اش صحيح است ولى اگر دوباره خوابيد و تا صبح بيدار نشد بايد قضاى آن روز را بجا آورد.س 779: اگر مکلّف در شب ماه رمضان قبل از فجر شک کند که محتلم شده يا نه، ولى به شک خود اعتنا نکند و دوباره بخوابد و بعد از اذان صبح بيدار شود و متوجه گردد که قبل از طلوع فجر محتلم شده است، چه حکمى دارد؟ج: اگر بعد از بيدارى اول اثرى از احتلام در خود مشاهده نکند، بلکه فقط احتمال آن را بدهد و چيزى بر او کشف نشود و تا بعد از اذان بخوابد، روزه‏اش صحيح است، هرچند بعد از آن معلوم شود که احتلام او مربوط به قبل از اذان صبح است.س 780: اگر شخصى در ماه مبارک رمضان با آب نجس غسل کند و بعد از يک هفته متوجه شود که آن آب نجس بوده است، نماز و روزه او در اين مدت چه حکمى دارد؟نمازش باطل و قضاى آن واجب است، ولى روزه‏هاى او محکوم به صحّت‏ است.س 781: شخصى مبتلا به بيمارى بيرون آمدن مستمر قطرات بول به‌صورت موقت است، يعنى بعد از بول کردن، به مدت يک ساعت يا بيشتر قطرات آن از او خارج مى‏گردد. با توجه به اينکه وى در بعضى از شبها جنب شده و گاهى يک ساعت قبل از اذان بيدار مى‏شود و احتمال مى‏دهد که بعد از آن منى با قطرات بول خارج شود، نسبت به روزه‏اش چه تکليفى دارد؟ وظيفه او براى اينکه با طهارت داخل وقت شود، چيست؟ج: اگر قبل از اذان صبح، غسل جنابت و يا تيمم بدل از آن انجام داده، روزه او صحيح است، هرچند بعد از آن بدون اختيار از او منى خارج شود.س 782: اگر شخصى قبل از اذان صبح يا بعد از آن بخوابد و در خواب جنب شده و بعد از اذان بيدار شود، چه مدتى براى غسل کردن وقت دارد؟ج: در فرض سؤال، جنابت به روزه آن روز او ضرر نمى‏زند، ولى واجب است که براى نماز غسل کند و مى‏تواند غسل را تا وقت نماز به تأخير بيندازد.س 783: اگر غسل جنابت براى روزه ماه رمضان يا روزه‏هاى ديگر فراموش شود و در اثناء روز به ياد انسان بيفتد، چه حکمى دارد؟ج: اگر در روزه ماه رمضان غسل جنابت را در شب تا طلوع فجر فراموش کند و با حالت جنابت صبح نمايد، روزه‏اش باطل است و احوط اين است که قضاى روزه ماه رمضان هم در اين حکم به آن ملحق شود. ولى در ساير روزه‏ها، روزه بر اثر آن باطل نمى‏شود.استمناءس 784: حکم کسى که با آميزش جنسى حرام يا استمناء يا خوردن و نوشيدن حرام روزه خود را در ماه رمضان باطل نموده چيست؟ج: در فرض مرقوم بايد شصت روز روزه بگيرد و يا شصت مسکين را اطعام نمايد و احتياط مستحب آن است که هر دو را انجام دهد.س 785: اگر مکلّف علم داشته باشد به اينکه استمناء روزه را باطل مى‏کند، ولى عمداً آن را انجام دهد، آيا کفّاره جمع بر او واجب مى‏شود؟ج: اگر عمداً استمناء کند و منى هم از او خارج شود، کفّاره جمع بر او واجب نمى‏شود لکن احتياط مستحب آن است که کفّاره جمع بپردازد.س 786: در ماه مبارک رمضان بدون وجود هيچ‌يک از آثار استمناء فقط بر اثر حالتى که هنگام مکالمه تلفنى با يک زن نامحرم در خود احساس کردم مايع منى از من خارج شد، با توجه به اينکه مکالمه با او به قصد لذت نبوده، خواهشمندم لطف نموده و به سؤالات من پاسخ فرماييد، آيا روزه‏ام باطل است يا خير؟ در صورت بطلان، آيا کفّاره هم بر من واجب است يا خير؟ج: اگر خروج منى بر اثر صحبت با يک زن جزء عادت‏هاى قبلى شما نبوده و به‌طور غيرارادى از شما خارج شده است، موجب بطلان روزه نمى‏شود و چيزى هم بر اثر آن بر شما واجب نيست.س 787: شخصى چندين سال عادت به استمناء در ماه رمضان و غير آن داشته است، نماز و روزه او چه حکمى دارد؟ج: استمناء مطلقاً حرام است و اگر منجر به خروج منى شود، موجب غسل جنابت هم مى‏شود، و اگر اين عمل در حال روزه در روز ماه رمضان صورت بگيرد، در حکم افطار عمدى با حرام است، و اگر نماز و روزه را با حالت جنابت و بدون غسل و تيمم انجام دهد، نماز و روزه‏اش باطل و قضاى آنها واجب است.س 788: آيا استمناء توسط همسر، حکم استمناء حرام را دارد؟ج: اين کار، از موارد استمناء حرام نيست.س 789: آيا جايز است شخص مجرد در صورتى که پزشک منى او را براى آزمايش بخواهد و راه ديگرى هم براى خارج کردن منى نداشته باشد، استمناء نمايد؟ج: اگر معالجه متوقف بر آن باشد، اشکال ندارد.س 790: بعضى از مراکز پزشکى براى انجام آزمايشهاى پزشکى بر روى منى از انسان مى‏خواهند که استمناء کند تا معلوم شود که وى قادر بر بچه‏دار شدن هست يا خير، آيا استمناء براى او جايز است.ج: استمناء جايز نيست، هرچند براى تشخيص قدرت وى بر بچه‏دار شدن باشد، مگر آنکه ضرورتى ايجاب کند.س 791: تخيّل به قصد برانگيختن شهوت در دو صورت زير چه حکمى دارد؟الف: تخيّل همسرب: تخيّل زن اجنبى‏ج: در فرض اول در صورتى که حرامى مانند انزال بر آن مترتّب نشود، اشکالى ندارد و در فرض دوّم، احتياط در ترک آن است.س 792: شخصى در ابتداى سن بلوغ روزه مى‏گرفته، ولى در اثناء روزه استمناء نموده و جنب شده و به همين صورت چند روز روزه گرفته است، در حالى که جهل داشته به اينکه براى روزه گرفتن تطهير از جنابت واجب است. آيا قضاى روزه‏هاى آن روزها کافى است يا اينکه تکليف ديگرى دارد؟ج: در فرض سؤال، قضا و بنا بر احتياط واجب کفّاره بر او واجب است.س 793: شخص روزه‏دارى در ماه رمضان به صحنه شهوت انگيزى نگاه کرده و جنب شده است. آيا با اين کار روزه‏اش باطل مى‏شود؟ج: اگر نگاه‌کردن او به قصد انزال بوده و يا مى‏دانسته که اگر به آن منظره نگاه کند، جنب مى‏شود و يا عادت او بر اين بوده است و در عين حال عمداً نگاه کرده و جنب شده، حکم جنابت عمدى را دارد يعنى هم قضاء بر عهده او مى‏باشد و هم کفّاره.س 794: انسان روزه دارى که در يک روز بيش از يکبار کارى که روزه را باطل مى‏کند انجام دهد وظيفه‏اش چيست؟ج: فقط يک کفّاره بر او واجب مى‏شود، بلى اگر اين کار آميزش جنسى يا استمناء باشد احتياط واجب آن است که بعدد دفعات آميزش جنسى يا استمناء کفّاره بدهد.احکام مبطلات روزه‏س 795: آيا تبعيت از اهل سنت در وقت افطار روزه در مراسم عمومى و مجالس رسمى و غير آن، جايز است؟ اگر مکلّف تشخيص دهد که اين متابعت از موارد تقيه نيست و دليلى براى التزام به آن وجود ندارد، وظيفه‏اش چيست؟ج: تبعيت از ديگران در افطار روزه بدون احراز دخول وقت افطار، جايز نيست، و اگر از موارد تقيه باشد افطار جايز است، ولى روزه آن روز قضا دارد، و جايز نيست به‌طور اختيارى افطار نمايد مگر بعد از آنکه داخل شدن شب و پايان يافتن روز را با يقين حسى و يا با حجت شرعى احراز نمايد.س 796: اگر روزه‏دار باشم و مادرم مرا وادار به خوردن غذا يا نوشيدن کند، آيا روزه‏ام باطل مى‏شود؟ج: خوردن و آشاميدن روزه را باطل مى‏کند، هرچند بر اثر درخواست و اصرار شخص ديگرى باشد.س 797: اگر چيزى به زور وارد دهان روزه دار شود و يا سر او به همان صورت داخل آب گردد، آيا روزه‏اش باطل مى‏شود؟ اگر وادار به باطل کردن روزه‏اش شود، مثلاً به او بگويند که اگر روزه‏ات را نخورى، ضررى به خودت يا مالت وارد مى‏سازيم، او هم براى دفع اين ضرر غذا بخورد، آيا روزه‏اش صحيح است؟ج: روزه شخص روزه دار با داخل شدن چيزى در حلقش بدون اختيار و يا با فرو بردن سرش به همان صورت به زير آب باطل نمى‏شود، ولى اگر خودش بر اثر اکراه ديگرى مرتکب مفطرى شود، روزه‏اش باطل خواهد شد.س 798: اگر روزه دار جاهل باشد به اينکه تا به حد ترخص نرسيده، نبايد قبل از زوال افطار کند، و قبل از حد ترخص به اين اعتبار که مسافر است، افطار نمايد، روزه اين شخص چه حکمى دارد؟ آيا قضا بر او واجب است يا حکم ديگرى دارد؟ج: در فرض مرقوم، روزه‌اش باطل است و بايد آن را قضا کند لکن اگر از حکم مسأله، غافل بوده کفّاره ندارد.س 799: هنگامى که مبتلا به بيمارى زکام بودم، مقدارى از اخلاط سر و سينه در دهانم جمع شده بود که به جاى بيرون انداختن، آن را فرو بردم، آيا روزه‏ام صحيح است يا خير؟ در بعضى از روزهاى ماه مبارک رمضان در منزل يکى از اقوام بودم که بر اثر زکام و خجالت و حيا مجبور شدم با خاک، تيمم بدل از غسل واجب بکنم و تا نزديک ظهر غسل نکردم. اين کار براى چند روز تکرار شد، آيا روزه‏ام در آن روزها صحيح است يا خير؟ج: فرو بردن اخلاط سر و سينه ضررى به روزه نمى‏رساند، ولى اگر به فضاى دهان رسيده باشد بنا بر احتياط واجب بايد از فرو بردن آن خوددارى نمايد، و اما ترک غسل جنابت قبل از طلوع فجرِ روزى که مى‏خواهيد روزه بگيريد و انجام تيمم بدل از غسل به جاى آن، اگر به خاطر عذر شرعى باشد و يا تيمم در آخر وقت و به خاطر تنگى آن باشد، موجب بطلان روزه نيست و روزه شما با تيمم صحيح است. در غير اين صورت، روزه شما در آن روزها باطل است.س 800: من در معدن آهن کار مى‏کنم که طبيعت آن اقتضا مى‏کند هر روز داخل معدن شده و در آن کار کنم و هنگام استفاده از ابزار کار غبار وارد دهانم مى‏شود، بقيه ماههاى سال هم به همين صورت بر من مى‏گذرد، تکليف من چيست؟ آيا روزه من در اين حالت صحيح است؟ج: فرو بردن غبار غليظ هنگام روزه بنا بر احتياط واجب موجب باطل شدن آن است و بايد از آن پرهيز نمود، ولى مجرد داخل شدن غبار در دهان و بينى بدون اينکه به حلق برسد، روزه را باطل نمى‏کند.کفّاره روزه و مقدار آن‏س 801: آيا دادن پول يک مدّ طعام به فقير تا با آن غذايى براى خودش بخرد، کافى است؟ج: اگر اطمينان داشته باشد که فقير به وکالت از او طعام خريده و سپس آن را به عنوان کفّاره قبول مى‏کند، اشکال ندارد.س 802: اگر شخصى وکيل در غذا دادن به عده‏اى از مساکين شود، آيا مى‏تواند اُجرت کار و پختن غذا را از اموالى که به عنوان کفّاره به او داده شده است، بردارد؟ج: مطالبه اجرت کار و پخت غذا براى وى جايز است، ولى نمى‏تواند آن را بابت کفّاره حساب نمايد و يا از اموالى که بايد به عنوان کفّاره به فقرا داده شود، بردارد.س 803: زنى به علت باردارى و نزديکى وقت زايمان، نمى‏تواند روزه بگيرد و مى‏داند که بايد آنها را بعد از زايمان و قبل از ماه رمضان آينده قضا نمايد، اگر به‌طور عمدى يا غيرعمدى تا چند سال روزه نگيرد، آيا فقط کفّاره همان سال بر او واجب است يا آنکه کفّاره تمام سالهايى که روزه را به تأخير انداخته، واجب است؟ج: فديه تأخير قضاى روزه ماه رمضان هرچند به مدت چند سال هم به تأخير افتاده باشد، يکبار واجب است و آن عبارت است از يک مدّ طعام براى هر روزى، و فديه هم زمانى واجب مى‏شود که تأخير قضاى روزه ماه رمضان تا ماه رمضان ديگر بر اثر سهل‌انگارى و بدون عذر شرعى باشد، ولى اگر به خاطر عذرى باشد که شرعاً مانع صحّت‏ روزه است، فديه‏اى ندارد.س 804: زنى به علت بيمارى از روزه گرفتن معذور است و قادر بر قضا کردن آنها تا ماه رمضان سال آينده هم نيست، در اين صورت آيا کفّاره بر او واجب است يا بر شوهرش؟ج: اگر افطار روزه ماه رمضان از جهت بيمارى و تأخير قضاى آن هم از جهت ادامه بيمارى بوده است، براى هر روز يک مدّ طعام به عنوان فديه بر خود زن واجب است و چيزى بر عهده شوهرش نيست.س 805: شخصى ده روز روزه بر عهده دارد و در روز بيستم شعبان شروع به روزه گرفتن مى‏کند، آيا در اين صورت مى‏تواند عمداً روزه خود را قبل يا بعد از زوال، افطار کند؟ در صورتى که قبل يا بعد از زوال افطار نمايد، چه مقدار کفّاره دارد؟س 806: زنى در دو سال متوالى در ماه مبارک رمضان حامله بوده و قدرت روزه گرفتن در آن ايام را نداشته است، ولى در حال حاضر توانايى روزه گرفتن را دارد، حکم او چيست؟ آيا کفّاره جمع بر او و اجب است يا فقط قضاى آن را بايد به جا آورد؟ تأخير او در قضاى روزه چه حکمى دارد؟ج: اگر بر اثر عذر شرعى روزه ماه رمضان را نگرفته، فقط قضا بر او واجب است، و اگر عذر او در خوردن روزه خوف از ضرر روزه بر جنين يا کودکش بوده، بايد علاوه بر قضا، براى هر روز يک مد طعام به عنوان فديه بپردازد، و اگر قضا را بعد از ماه رمضان تا ماه رمضان سال بعد، بدون عذر شرعى به تأخير انداخته، فديه ديگرى هم بر او واجب است يعنى بايد براى هر روز يک مد طعام به فقير بدهد.س 807: آيا رعايت ترتيب بين قضا و کفّاره، در کفّاره روزه واجب است يا خير؟ج: واجب نيست.قضاى روزه‏س 808: هجده روز روزه به علت مسافرت در ماه رمضان براى انجام مأموريت دينى بر عهده‏ام مى‏باشد، وظيفه من چيست؟ آيا قضاى آنها بر من واجب است؟ج: قضاى روزه‏هاى ماه رمضان که بر اثر مسافرت از شما فوت شده، واجب است.س 809: اگر کسى براى گرفتن روزه قضاى ماه رمضان اجير شود و بعد از زوال افطار کند، آيا کفّاره بر او واجب است يا خير؟ج: کفّاره بر او واجب نيست.س 810: کسانى که در ماه رمضان براى انجام وظيفه دينى در مسافرت هستند و به همين دليل نمى‏توانند روزه بگيرند، اگر در حال حاضر بعد از چند سال تأخير، بخواهند روزه بگيرند، آيا پرداخت کفّاره بر آنها واجب است؟ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان را به علت استمرار عذرى که مانع روزه گرفتن است، تا ماه رمضان سال آينده به تأخير انداخته باشند، قضاى روزه‏هايى که از آنان فوت شده کافى است، و واجب نيست براى هر روزى يک مدّ طعام فديه بدهند، هرچند احتياط در جمع بين قضا و فديه است. ولى اگر تأخير در قضاى روزه به خاطر سهل‏انگارى و بدون عذر باشد، جمع بين قضا و فديه بر آنها واجب است.س 811: شخصى به مدت ده سال بر اثر جهل نماز نخوانده و روزه نگرفته است، فعلاً توبه نموده و به سوى خدا بازگشته و تصميم بر جبران آنها گرفته است، ولى توانايى قضاى همه روزه‏هاى فوت شده را ندارد و مالى هم ندارد که با آن کفّاره‏هايش را بپردازد، آيا صحيح است که فقط به استغفار اکتفا کند؟ج: قضاى روزه‏هاى فوت شده در هيچ صورتى ساقط نمى‏شود، ولى نسبت به کفّاره افطاره عمدى روزه ماه رمضان، چنانچه قدرت بر روزه دو ماه و يا اطعام شصت مسکين براى هر روز نداشته باشد، بايد به هر تعداد فقير که قادر است غذا بدهد و احتياط آن است که استغفار نيز بکند و اگر به هيچ وجه قادر به دادن غذا به فقرا نيست فقط کافى است که استغفار کند يعنى با دل و زبان خود بگويد: «استغفرالله (از خداوند بخشايش مى‏طلبم)».س 812: من به علّت عدم قدرت مالى و بدنى نتوانستم براى انجام کفّاره‌هايى که بر من واجب شده بود روزه بگيرم و يا به مساکين اطعام نمايم و در نتيجه، استغفار نمودم لکن به لطف الهى اکنون توان روزه گرفتن يا اطعام نمودن دارم، وظيفه‏ام چيست؟ج: در فرض مرقوم، انجام کفّاره لازم نيست گر چه احتياط مستحب آن است که انجام داده شود.س 813: اگر شخصى بر اثر جهل به وجوب قضاى روزه تا قبل از ماه رمضان سال آينده قضاى روزه‏هايش را به تأخير اندازد، چه حکمى دارد؟ج: فديه تأخير قضاى روزه تا ماه رمضان سال بعد، بر اثر جهل به وجوب آن ساقط نمى‏شود.س 814: فردى که به مدت صدو بيست روز روزه نگرفته، چه وظيفه‏اى دارد؟ آيا بايد براى هر روز شصت روز روزه بگيرد؟ و آيا کفّاره بر او واجب است؟ج: قضاى آنچه از ماه رمضان از او فوت شده، بر او واجب است، و اگر افطار عمدى و بدون عذر شرعى بوده، علاوه بر قضا، کفّاره هر روز هم واجب است که عبارت است از شصت روز روزه يا اطعام شصت فقير و يا دادن شصت مد طعام به شصت مسکين که سهم هر کدام يک مدّ است.س 815: تقريباً يک ماه روزه گرفته‏ام به اين نيت که اگر روزه‏اى بر عهده‏ام باشد قضاى آن محسوب شود و اگر روزه‏اى بر عهده‏ام نيست به قصد قربت مطلق باشد، آيا اين يک ماه روزه به حساب روزه‏هاى قضايى که بر ذمّه دارم، محسوب مى‏شود؟ج: اگر به نيت آنچه که در زمان روزه گرفتن شرعاً مأمور به آن بوده‏ايد، اعم از روزه قضاء يا مستحبى، روزه گرفته‏ايد و روزه قضا هم برعهده شما باشد، به عنوان روزه قضاء محسوب مى‏شود.س 816: کسى که نمى‏داند چه مقدار روزه قضا دارد و با فرض داشتن روزه قضا روزه مستحبى بگيرد، اگر معتقد باشد که روزه قضا ندارد، آيا به عنوان روزه قضا محسوب مى‏شود؟ج: روزه‏هايى را که به نيت استحباب گرفته به جاى روزه قضايى که بر عهده‏اش هست، محسوب نمى‏شود.س 817: نظر شريف جنابعالى درباره شخصى که بر اثر جهل به مسأله، عمداً روزه‏اش را افطار کرده، چيست؟ آيا فقط قضا بر او واجب است يا اينکه کفّاره هم بايد بدهد؟ج: اگر به سبب بى‌اطلاعى از حکم شرعى، کارى را انجام دهد که روزه را باطل مى‌کند ـ مثل اينکه نمى‌دانست خوردن دارو نيز مانند ساير خوردنيها روزه را باطل مى‌کند و در روز ماه رمضان دارو خورد ـ روزه‌اش باطل است و بايد آن را قضا کند ولى کفّاره بر او واجب نيست.س 818: کسى که در اوائل سن تکليف بر اثر ضعف و عدم توانايى، نتوانسته روزه بگيرد، آيا فقط قضا بر او واجب است يا قضا و کفّاره با هم بر او واجب است؟ج: اگر گرفتن روزه براى او حرجى نبوده و عمداً افطار کرده، علاوه بر قضا، کفّاره نيز بر او واجب است و اگر خوف داشته باشد که اگر روزه بگيرد مريض شود، فقط قضاى روزه‏ها بر عهده او مى‏باشد.س 819: کسى که تعداد روزهايى که روزه نگرفته و مقدار نمازهايى را که نخوانده نمى‏داند، وظيفه‏اش چيست؟ کسى هم که نمى‏داند روزه‏اش را بر اثر عذر شرعى افطار کرده و يا عمداً آن را خورده است، چه حکمى دارد؟ج: جايز است که به قضاى آن مقدار از نماز و روزه‏هايش که يقين به فوت آنها دارد، اکتفا نمايد، و در صورت شک در افطار عمدى کفّاره واجب نيست.س 820: اگر شخصى که در ماه رمضان روزه دار است، در يکى از روزها براى خوردن سحرى بيدار نشود و لذا نتواند روزه را تا غروب ادامه دهد و در وسط روز حادثه‏اى براى او اتفاق بيفتد و روزه را افطار کند، آيا يک کفّاره بر او واجب است يا کفّاره جمع؟ج: اگر روزه را تا حدى ادامه دهد که روزه بر اثر تشنگى و گرسنگى براى او حرجى شود و در نتيجه آن را افطار نمايد، فقط قضا بر او واجب است و کفّاره‏اى ندارد.س 821: اگر شک کنم در اينکه اقدام به گرفتن قضاى روزه‏هايى را که بر عهده‏ام بوده، کرده‏ام يا خير تکليف من چيست؟ج: اگر يقين به اشتغال قبلى ذمّه خود داريد، واجب است به مقدارى که موجب يقين به انجام تکليف مى‏شود، روزه قضاء بگيريد.س 822: کسى که هنگام بلوغ فقط يازده روز از ماه رمضان را روزه گرفته و يک روز را هم در موقع ظهر افطار کرده و در مجموع هجده روز روزه نگرفته است، و در مورد آن هجده روز نمى‏دانسته که با ترک عمدى روزه کفّاره بر او واجب است، چه حکمى دارد؟ج: اگر روزه ماه رمضان را از روى عمد و بدون عذر شرعى افطار کرده، بايد علاوه بر قضا، کفّاره هم بدهد اعم از اينکه هنگام خوردن روزه عالم به وجوب کفّاره و يا جاهل به آن باشد.س 823: اگر پزشک به بيمارى بگويد که روزه براى شما ضرر داد و او هم روزه نگيرد، ولى بعد از چند سال بفهمد که روزه براى وى ضرر نداشته و پزشک در تشخيص خود اشتباه کرده است، آيا قضا و کفّاره بر او واجب است؟ج: اگر از گفته پزشک متخصص و امين و يا از منشأ عقلايى ديگر، خوف از ضرر پيدا کند و روزه نگيرد، فقط قضا بر او واجب است.مسائل متفرقه روزه‏س 824: اگر زنى در حال روزه نذرى معيّن حيض شود، چه حکمى دارد؟ج: روزه با عارض شدن حيض باطل مى‏شود و قضاى آن بعد از طهارت واجب است.س 825: شخصى از اول ماه رمضان تا بيست و هفتم ماه را در وطن خود (بندر ديّر) روزه گرفته و در صبح روز بيست و هشتم به دبى مسافرت کرده و در روز بيست و نهم به آنجا رسيده و متوجه شده که در آنجا عيد اعلام شده است، او اکنون به وطن خود برگشته، آيا قضاى روزه‏هايى که از وى فوت شده، واجب است؟ اگر يک روز قضا نمايد، ماه رمضان نسبت به او بيست و هشت روز مى‏شود و اگر بخواهد دو روز قضا کند، روز بيست و نهم در جايى بوده که در آنجا عيد اعلام شده بود، اين شخص چه حکمى دارد؟ج: اگر اعلان عيد در روز بيست و نهم در آن مکان، به نحو شرعى و صحيح باشد، قضاى آن روز بر او واجب نيست، ولى با فرض اينکه افق دو محل يکى بوده اين امر کشف مى‏کند که يک روز روزه در اول ماه از او فوت شده، لذا واجب است قضاى روزه‏اى را که يقين به فوت آن دارد، بجا آورد.س 826: اگر روزه‏دارى هنگام غروب در سرزمينى افطار کرده باشد و سپس به جايى مسافرت کند که خورشيد در آن هنوز غروب نکرده است، روزه آن روز او چه حکمى دارد؟ آيا تناول مفطرات براى او در آنجا قبل از غروب خورشيد جايز است؟ج: روزه او صحيح است و تناول مفطرات در آن مکان قبل از غروب خورشيد با فرض اينکه در وقت غروب در سرزمين خود افطار کرده، براى او جايز است.س 827: شهيدى به يکى از دوستانش وصيت نموده که احتياطاً از طرف وى چند روز روزه قضا بگيرد، ولى ورثه شهيد به اين مسائل پايبند نيستند و طرح وصيت او هم براى آنها ممکن نيست و روزه گرفتن هم براى دوست آن شهيد مشقت دارد، آيا راه حل ديگرى وجود دارد؟ج: اگر آن شهيد به دوست خود وصيت کرده که خودش شخصاً براى او روزه بگيرد، ورثه او در اين مورد تکليفى ندارند، و اگر براى آن فرد روزه گرفتن به نيابت از شهيد مشقت دارد، تکليف از او ساقط است.س 828: من فردى کثير الشک هستم و يا به تعبير دقيق‏تر زياد وسوسه مى‏شوم، و در مسائل دينى به‌خصوص فروع دين زياد شک مى‏کنم، يکى از موارد آن اين است که در ماه رمضان گذشته شک کردم که آيا غبار غليظى که وارد دهان من شده آن را فرو برده‏ام يا خير؟ و يا آبى را که داخل دهانم کردم، خارج کرده و بيرون ريختم يا نه؟ در نتيجه آيا روزه من صحيح است يا خير؟ج: روزه شما در فرض سؤال محکوم به صحّت‏ است و اين شکها اعتبارى ندارند.س 829: آيا حديث شريف کساء را که از حضرت فاطمه زهرا(سلام‌اللّه‌عليها) نقل شده، حديث معتبرى مى‏دانيد؟ آيا نسبت‌دادن آن در حالت روزه به حضرت زهراى مرضيه(سلام‌اللّه‌عليها) جايز است؟ج: اگر نسبت دادن آن به‌صورت حکايت و نقل از کتابهايى باشد که آن را نقل کرده‏اند، اشکال ندارد.س 830: از بعضى از علما و غير آنان شنيده‏ايم که اگر انسان هنگام روزه مستحبى به خوردن غذا دعوت شود، مى‏تواند آن را قبول کرده و مقدارى از غذا ميل کند و با اين کار روزه‏اش باطل نمى‏شود، بلکه ثواب هم دارد اميدواريم نظر شريف خود را در اين‌باره بيان فرماييد.ج: قبول دعوت مؤمن در حال روزه مستحبى، شرعاً امرى پسنديده است و خوردن غذا به دعوت برادر مؤمن هرچند روزه را باطل مى‏کند، ولى او را از اجر و ثواب روزه محروم نمى‏سازد.س 831: دعاهايى مخصوص ماه رمضان به‌صورت دعاى روز اول و روز دوم تا آخر ماه وارد شده است، قرائت آنها در صورت شک در صحّت‏ شان چه حکمى دارد؟ج: به هر حال اگر قرائت آنها به قصد رجاء ورود و مطلوبيت باشد، اشکال ندارد.س 832: شخصى قصد داشت روزه بگيرد، ولى براى خوردن سحرى بيدار نشد، لذا نتوانست روزه بگيرد. آيا گناه روزه نگرفتن او به عهده خود وى است يا کسى که او را بيدار نکرده است؟ اگر فردى بدون سحرى روزه بگيرد، آيا روزه‏اش صحيح است؟ج: در اين مورد چيزى بر عهده ديگران نيست، و روزه بدون خوردن سحرى هم صحيح است.س 833: روزه روز سوم ايام اعتکاف در مسجدالحرام، چه حکمى دارد؟ج: اگر مسافر باشد و قصد اقامت ده روز در مکه مکرّمه نمايد و يا نذر کرده باشد که در سفر روزه بگيرد، بر او واجب است بعد از اينکه دو روز روزه گرفت، اعتکاف خود را با روزه روز سوم کامل کند. ولى اگر قصد اقامت و يا نذر روزه در سفر نکرده باشد، روزه او در سفر صحيح نيست و با عدم صحّت‏ روزه، اعتکاف هم صحيح نيست.رؤيت هلالس 834: همانطور که مى‌دانيد، وضعيت هلال در آخر يا اول ماه به يکى از حالت‌هاى زير است:لطفاً بيان فرماييد کدام يک از حالات سه گانه فوق را مى‌توان براى تعيين اول ماه به حساب آورد؟ج: در هر سه فرض، رؤيت هلال براى اثبات حلول ماه قمرى جديد از شبى که پس از رؤيت است کفايت مى‌کند.س 835: آيا رؤيت تصوير هلال ماه با استفاده از دوربين CCDو انعکاس نور و بازخوانى اطلاعات ضبط شده توسط رايانه، براى اثبات اول ماه کفايت مى‏کند؟ج: رؤيت با وسيله، فرقى با رؤيت به طريق عادى ندارد و معتبر است. ملاک آن است که عنوان رؤيت محفوظ باشد. پس رؤيت با چشم و با عينک و با تلسکوپ محکوم به حکم واحدند. اما در مورد انعکاس به رايانه که درآن صدق عنوان رؤيت معلوم نيست محل اشکال است.س 836: اگر هلال ماه شوال در يک شهر ديده نشود، ولى تلويزيون و راديو از حلول آن خبر دهند، آيا کافى است يا تحقيق بيشترى واجب است؟ج: اگر مفيد اطمينان به ثبوت هلال گردد يا صدور حکم به هلال از طرف ولى فقيه باشد، کافى است و نيازى به تحقيق نيست.س 837: اگر تعيين اول ماه رمضان و عيد سعيد فطر به علت عدم امکان رؤيت هلال اول ماه به سبب وجود ابر در آسمان يا اسباب ديگر، ممکن نباشد و سى روز ماه شعبان يا ماه رمضان کامل نشده باشد، آيا براى ما که در ژاپن زندگى مى‏کنيم، جايز است که به افق ايران عمل کرده و يا به تقويم اعتماد کنيم؟ وظيفه ما چيست؟ج: اگر اول ماه از طريق رؤيت هلال حتى در افق شهرهاى مجاورى که اتحاد افق دارند، و يا از طريق شهادت دو فرد عادل و يا از طريق حکم حاکم ثابت نشود، بايد احتياط کرد تا اول ماه ثابت شود.س 838: آيا اتحاد افق در رؤيت هلال شرط است يا خير؟ج: بلى شرط است.س 839: مقصود از اتحاد افق چيست؟س 840: اگر روز بيست و نهم ماه در تهران و خراسان عيد باشد، آيا براى افرادى هم که در شهرى مانند بوشهر مقيم هستند، جايز است افطار کنند؟ با توجه به اينکه افق تهران و خراسان با افق بوشهر يکى نيست.ج: به‌طور کلّى اگر اختلاف بين افق دو شهر به مقدارى باشد که با فرض رؤيت هلال در يکى، هلال در ديگرى قابل رؤيت نباشد، رؤيت آن در شهرهاى غربى براى مردم شهرهاى شرقى که احتمال رؤيت در آن به‌طور قطع و يقين منتفى باشد، کفايت نمى‌کند.س 841: اگر بين علماى يک شهر راجع به ثبوت هلال يا عدم آن اختلاف رخ دهد و عدالت آنها هم نزد مکلّف ثابت بوده و به دقت همه آنها در استدلال خود مطمئن باشد، وظيفه واجب مکلّف چيست؟ج: اگر اختلاف دو بيّنه به‌صورت نفى و اثبات باشد، يعنى يکى مدعى ثبوت هلال و ديگرى مدعى عدم ثبوت آن باشد، اين اختلاف موجب تعارض دو بينه و تساقط هر دو است، و وظيفه مکلّف اين است که هر دو نظر را کنار گذاشته و درباره افطار کردن يا روزه گرفتن به آنچه که مقتضاى اصل است، عمل نمايد. ولى اگر بين ثبوت هلال و عدم علم به ثبوت آن اختلاف داشته باشند، به اين صورت که بعضى از آنها مدعى رؤيت هلال باشند و بعضى ديگر مدعى عدم مشاهده آن، قول کسانى که مدعى رؤيت هلال هستند، در صورت عادل بودن، حجت شرعى براى مکلّف است و بايد از آن متابعت کند، و همچنين اگر حاکم شرعى حکم به ثبوت هلال نمايد، حکم وى حجت شرعى براى همه مکلفين است و بايد از آن پيروى کنند.س 842: اگر شخصى هلال ماه را ببيند و بداند که رؤيت هلال براى حاکم شرع شهر او به هر علتى ممکن نيست، آيا او مکلّف است که رؤيت هلال را به حاکم اطلاع دهد؟ج: اعلام بر او واجب نيست مگر آنکه ترک آن مفسده داشته باشد.س 843: همانگونه که مى‏دانيد اکثر فقهاى بزرگوار پنج راه براى ثبوت اول ماه شوال در رساله‏هاى عمليه خود بيان کرده‏اند که ثبوت نزد حاکم شرع در ضمن آنها نيست، بنا بر اين چگونه بيشتر مؤمنين به مجرد ثبوت اول ماه شوال نزد مراجع، روزه خود را افطار مى‏کنند؟ شخصى که از اين راه اطمينان به ثبوت هلال پيدا نمى‏کند، چه تکليفى دارد؟ج: تا حاکم حکم به رؤيت هلال نکرده، مجرد ثبوت هلال نزد او، براى تبعيّت ديگران از وى کافى نيست، مگر آنکه اطمينان به ثبوت هلال حاصل نمايند.س 844: اگر ولى امر مسلمين حکم نمايد که فردا عيد است و راديو و تلويزيون اعلام کنند که هلال در چند شهر ديده شده است، آيا عيد براى تمامى نواحى کشور ثابت مى‏شود يا فقط براى شهرهايى که ماه در آنها ديده شده و شهرهاى هم افق با آنها، ثابت مى‏گردد؟ج: اگر حکم حاکم شامل همه کشور باشد، حکم او شرعاً براى همه شهرها معتبر است.س 845: آيا کوچکى هلال و باريک بودن و اتصاف آن به خصوصيات هلال شب اول، دليل بر اين محسوب مى‏شود که شب قبل شب اول ماه نبوده، بلکه شب سى‏ام ماه قبلى بوده است؟ اگر عيد براى شخصى ثابت شود و از اين راه يقين پيدا کند که روز قبل عيد نبوده، آيا قضاى روزه روز سى‏ام ماه رمضان را بايد به جا آورد؟ج: مجرد کوچکى و پائين بودن هلال يا بزرگى و بالا بودن و يا پهن يا باريک بودن آن دليل شرعى شب اول يا دوم بودن نيست، ولى اگر مکلّف از آن علم به چيزى پيدا کند بايد به مقتضاى علم خود در اين زمينه عمل نمايد.س 846: آيا استناد به شبى که در آن ماه به‌صورت قرص کامل است (شب چهاردهم) و اعتبار آن به عنوان دليل براى محاسبه اول ماه جايز است تا از اين راه وضعيت يوم الشک معلوم شود که مثلاً روز سى ام ماه رمضان است و احکام روز ماه رمضان بر آن مترتب شود، مثلاً بر کسى که اين روز را بر اساس بيّنه روزه نگرفته، حکم به وجوب قضاى روزه شود و کسى هم که به دليل استصحاب بقاى ماه رمضان روزه گرفته، برى‏ء الذمّه باشد؟ج: امر مذکور حجت شرعى بر آنچه ذکر شد، نيست، ولى اگر مفيد علم به چيزى براى مکلّف باشد، واجب است که طبق آن عمل نمايد.س 847: آيا استهلال در اول هر ماه واجب کفايى است يا احتياط واجب؟ج: استهلال فى‌نفسه واجب شرعى نيست.س 848: آيا اول ماه مبارک رمضان و آخر آن با رؤيت هلال ثابت مى‏شود يا با تقويم، هرچند ماه شعبان سى روز نباشد؟ج: اول يا آخر ماه رمضان با رؤيت شخص مکلّف يا با شهادت دو فرد عادل يا با شهرتى که مفيد علم است يا با گذشت سى روز و يا به وسيله حکم حاکم ثابت مى‏شود.س 849: اگر تبعيت از اعلام رؤيت هلال توسط يک دولت جايز شد، و آن اعلام معيارى علمى براى ثبوت هلال سرزمين‌هاى ديگر را تشکيل دهد، آيا اسلامى بودن آن حکومت شرط است، يا اينکه عمل به آن حتى اگر حکومت ظالم و فاجر هم باشد، ممکن است؟ج: ملاک در اين مورد، حصول اطمينان به رؤيت در منطقه‏اى است که نسبت به مکلّف کافى محسوب مى‏شود.س 850: خواهشمند است نظر مبارک خود را در خصوص اعتکاف در مساجد (جامع و غير جامع) غير از مساجد اربعه بيان فرماييد.ج: رجائاً اشکال ندارد.س 731: دخترى که به سن تکليف رسيده، ولى به علت ضعف جسمانى توانايى روزه گرفتن ندارد، و بعد از ماه مبارک رمضان هم نمى‏تواند قضاى آن را به جا آورد تا اينکه ماه رمضان سال بعد فرا مى‏رسد، چه حکمى دارد؟ناتوانى از گرفتن روزه و قضاى آن به مجرد ضعف و عدم قدرت موجب سقوط قضاى روزه نمى‏شود، بلکه قضاى روزه‏هاى ماه رمضان که از او فوت شده، بر وى واجب است.س 732: دخترانى که تازه به سن تکليف رسيده‏اند و روزه گرفتن بر آنها مقدارى مشکل است، چه حکمى دارند؟ آيا سن بلوغ شرعى دختران اکمال نه سال قمرى است؟ج: بنا بر نظر مشهور، بلوغ شرعى دختران همان تکميل نه سال قمرى است که در اين هنگام روزه بر آنها واجب است و ترک آن به مجرد بعضى از عذرها جايز نيست، ولى اگر روزه گرفتن براى ايشان ضرر داشته باشد يا تحمل آن برايشان همراه با مشقت زياد باشد، افطار براى آنها جايز است.س 733: من زمان دقيق رسيدن به سن تکليف خود را نمى‏دانم، از جناب عالى خواهشمندم بيان فرماييد که از چه زمانى قضاى نماز و روزه بر من واجب است؟ ج: فقط قضاى آن مقدار از نمازها و روزه‏ها که يقين به فوت آن بعد از رسيدن به سن قطعى تکليف شرعى داريد، بر شما واجب است.س 734: اگر دختر نه ساله‏اى که روزه بر او واجب شده، به دليل دشوارى، روزه‏اش را افطار نمايد، آيا قضا بر او واجب است يا خير؟ج: قضاى روزه‏هايى که از ماه رمضان افطار کرده، بر او واجب است.س 735: اگر فردى به خاطر عذرى قوى، پنجاه درصد احتمال دهد که روزه بر او واجب نيست و به همين دليل روزه نگيرد، ولى بعداً معلوم شود که روزه بر او واجب بوده، از جهت قضا و کفّاره چه حکمى دارد؟ج: اگر افطار عمدى روزه ماه مبارک رمضان به مجرد احتمال عدم وجوب روزه بر وى باشد، در فرض سؤال علاوه بر قضا، کفّاره هم بر او واجب است. اما اگر افطار به علت ترس از ضرر باشد و ترس هم منشأ عقلايى داشته باشد، کفّاره واجب نيست، ولى قضا بر او واجب است.س 736: شخصى مشغول انجام خدمت سربازى است و به علت مسافرت و حضور در محل خدمت، نمى‏تواند روزه ماه رمضان سال گذشته را بگيرد، و هنگام حلول ماه رمضان امسال نيز در محل خدمت است و احتمال دارد که باز هم نتواند روزه بگيرد، اگر پس از پايان دوره خدمت سربازى بخواهد روزه اين دو ماه را قضا نمايد، آيا کفّاره هم بر او واجب است يا خير؟ج: کسى که بر اثر عذر مسافرت، روزه ماه رمضان از او فوت شده و آن عذر تا ماه رمضان سال آينده استمرار داشته، فقط قضاى آن بر او واجب است و کفّاره تأخير واجب نيست.س 737: اگر شخص روزه دار جنب باشد و تا قبل از اذان ظهر متوجه آن نشود و پس از آن غسل ارتماسى نمايد، آيا روزه‏اش باطل مى‏شود؟ و اگر بعد از غسل متوجه شود که در حال روزه غسل ارتماسى نموده است، آيا قضاى آن واجب است؟ج: اگر غسل ارتماسى بر اثر فراموشى و غفلت از روزه دار بودن باشد، غسل و روزه او صحيح است و قضاى روزه‏اش بر او واجب نيست.س 738: اگر شخصى بخواهد قبل از زوال به محل اقامتش برسد، ولى در راه به خاطر پيشامد حادثه‏اى نتواند در زمان معيّن به مقصد برسد، آيا روزه او اشکال دارد و آيا کفّاره بر او واجب است يا فقط قضاى روزه آن روز را بايد به جا آورد؟ج: روزه‏اش در سفر صحيح نيست و بر او فقط قضاى روزه آن روزى که پيش از ظهر به محل اقامتش نرسيده، واجب است و کفّاره‏اى هم ندارد.س 739: اگر هواپيما در ارتفاع بالا و مسير طولانى در حال پرواز باشد و پرواز حدود دو ساعت و نيم تا سه ساعت طول بکشد، مهماندار و خلبان هواپيما براى حفظ تعادل خود هر بيست دقيقه احتياج به نوشيدن آب دارند، در اين صورت آيا در ماه مبارک رمضان، کفّاره و قضاى روزه بر آنها واجب مى‏شود؟ج: اگر روزه براى آنها ضرر داشته باشد، جايز است که با نوشيدن آب افطار نمايند و قضاى آن را بجا آورند و در اين حالت کفّاره بر آنها واجب نيست.س 740: اگر زن در ماه مبارک رمضان دو ساعت يا کمتر مانده به اذان مغرب حيض شود، آيا روزه‏اش باطل مى‏شود؟ج: روزه‏اش باطل است.س 741: کسى که با پوشيدن لباس مخصوص (مانند لباس غواصى) بدون اينکه بدنش خيس شود، در آب فرو رود، روزه‏اش چه حکمى دارد؟ج: اگر لباس به سر او چسبيده باشد، صحّت‏ روزه‏اش محل اشکال است و بنا بر احتياط وجوبى قضاى آن لازم است.س 742: آيا مسافرت عمدى در ماه رمضان به قصد افطار و فرار از روزه گرفتن، جايز است؟ج: مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، و در صورت مسافرت، ولو اينکه براى فرار از روزه باشد، افطار بر او واجب است.س 743: شخصى که روزه واجب بر عهده‏اش است و قصد دارد که آن را بگيرد، ولى بر اثر پيشامدى نتواند روزه بگيرد مثلاً بعد از طلوع خورشيد آماده مسافرت شد و به سفر رفت و بعد از ظهر برگشت و در بين راه هم مرتکب هيچ‌يک از مفطرات نشد، ولى وقت نيت روزه واجب از وى فوت شد، و آن روز هم از روزهايى است که روزه در آن مستحب است، آيا مى‏تواند نيت روزه مستحبى کند يا خير؟ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان بر ذمّه‏اش باشد، نيت روزه مستحبى حتى بعد از فوت وقت نيت روزه واجب، از وى صحيح نيست.س 744: من معتاد به سيگار هستم و در ماه مبارک رمضان هر چه تلاش مى‏کنم که تندخو نباشم نمى‏توانم و همين باعث ناراحتى زياد افراد خانواده‏ام شده است و خودم هم از وضعيت دشوارم رنج مى‏برم، تکليف من چيست؟ج: روزه ماه مبارک رمضان بر شما واجب است و بنا بر احتياط واجب جايز نيست در حال روزه سيگار بکشيد، و نبايد بدون دليل با ديگران تند برخورد کنيد.

رمضان 1433هجري قمري

برنامه هاي ويژه ماه رمضان