چشم چرانی مردها

لینک وبلاگ اختصاصی کتاب «راه عباس شدن» (+)
دانلود با حجم کم (با فرمت amr)
----------------
دانلود با فرمت mp3
زمان |
مكان |
ساعت |
شب اول محرم تا 12 محرم |
سه راه حافظيه ـ بعد از آبرساني ـ جنب روغن موتور ترنادو منزل مرحوم سبز علي |
14:30 |
سيزدهم محرم تا 16 محرم |
كرج ـ جهانشهر ـ ميدان مدني ـ پشت بيمارستان مدني ـ كوچه اركيده مركزي ـ پلاك 9 ـ منزل خانم كمالزاده |
15 |
17 محرم تا 20 |
سه راه حافظيه ـ بعد از تأمين اجتماعي ـ كوچه سعادتي ـ بن بست دست چپ ـ پلاك 448 ـ منزل خانم صادقي |
15 |
21 محرم تا 29 |
خيابان بيستم شرقي قديم ـ بن بست كلانتري ـ پلاك 129 ـ منزل خانم زنديه |
15 |
1 صفر تا 3 صفر |
كانال غربي ـ خيابان قريشي ـ خيابان خيام ـ كوچه شهيد مطهري ـ بن بست دوم سمت راست ـ پلاك 18 ـ منزل خانم اميني |
14:30 |
1 صفر تا 3 صفر |
فرديس ـ خيابان بيستم شرقي قديم ـ كوچه كزازي ـ پلاك 194 منزل خانم رسولي |
15:45 |
4 صفر تا 6 صفر |
فرديس ـ فلكه سوم ـ 11 شرقي قديم ـ بعد از پيچ ـ بن بست پرهام ـ درب روبه رو ـ پلاك 10567 ـ منزل خانم عسگري |
15:45 |
4 صفر تا 6 صفر |
فرديس ـ كانال غربي ـ بلوار امام خميني ـ باشگاه پوريا ولي ـ خيام غربي ـ بن بست اول سمت راست ـ پلاك 11476 ـ منزل خانم كسبي |
14:30 |
8 صفر |
خيابان بيستم شرقي قديم ( 46 جديد ) بن بست مهدي ـ پلاك 170 منزل خانم افضلي |
15:30 |
9 صفر تا 13 صفر |
فرديس ـ خيابان 27 غربي جديد ـ بعد از فضاي سبز ـ بهار 2 ـ پلاك 54 ـ منزل خانم اكبري |
15:30 |
15 صفر تا 19 ، شب اربعين |
زينبيه ـ حصارك بالا |
15:30 |
روز اربعين تا آخر صفر |
جاده ملارد ـ پايين تر از كانال ـ خيابان كيوان ـ كوچه شهيد نراقي ـ پلاك 36 ـ منزل خانم زنديه |
15:30 |
مراسم عزاداری شب اول محرم 1390
هیأت میثاق با شهدا بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام
با مداحی برادر میثم مطیعی و برادر امیر عباسی
روضه | شب اول محرم . میثم مطیعی
زمینه | انبوه نامه ها جز ادعا نبود . میثم مطیعی
واحد | رسید از ره کاروان صحرا به صحرا . میثم مطیعی
واحد | دل با حسین است و دلبر حسین است . میثم مطیعی
چندی پیش، زمانی که شبکهی فارسیوان با سریالهایش نُقل اغلب محفلهای خانوادگی شده بود، مسئولان داخلی این زنگ خطر را شنیدند و خط قرمزهایی را که توسط این سریالها شکسته میشد، دیدند. در همان زمان هم تمهیدات زیاد و متفاوتی برای مقابله با این شبکه و سریالهای پرطرفدارش به کار بسته شد؛ از پخش سریالهای جذاب و سرگرم کننده داخلی در زمان پخش این سریالها، تا قطع ماهواره و پارازیت و ساخت برنامههای نقد و تحلیل با موضوع تأثیر مخرب این سریالها بر خانواده.. اما همهی اینها تنها زمان کمی محور توجه بود.
شبکه فارسیوان پس از قطع موقتش دوباره از سر گرفته شد؛ با سریالهای جدیدتر و دوبلههای حرفهایتر. اما طرفداران قدیمیاش را دیگر از دست داده بود و فهمیدن این موضوع احتیاج به پژوهش سنگین میدانی و اجتماعی نداشت. مردم ما معمولا در شرایط برابر مایل به دیدن شبکههای ملی خودمان هستند. اگر کمی به اطرافیان و خانوادههای آشنا دقت میکردیم، در مییافتیم که چقدر تمهیدات داخلی جهت آگاه سازی جامعه موثر واقع شده است. اما بعد از فارسیوان، شبکههای جدیدتری همچون جمکلاسیک و پیامسی کار خود را شروع کردند. باز هم با پخش سریالهای شبانه، ساخت کشورهایی همچون ترکیه، کره و مکزیک که از نظر فرهنگی به جامعهی ما نزدیکترند و البته به سرعت مخاطبان خودشان را پیدا کردند. البته آسیبشناسی و کشف علل جذب مردم ما به این شبکههای فارسی زبان بنا نگارش این مطلب نبوده است.
مخاطب این شبکهها چه کسانی هستند؟
زنان خانهدار بیشترین مخاطبان شبکههای ماهوارهای هستند. طبیعی است. زنان خانهدار زمان بیشتری را در خانه میگذرانند، بنابراین وقت بیشتری را برای استفاده از تلویزیون و ماهواره دارند. همچنین زنان به واسطه ویژگیهای روانشناختیشان، علاقه بیشتری به داستان، موضوعات عاشقانه، رنگ و نور و … دارند. مسائلی که در این سریالها موضوعیت دارد. همچنین سازندگان این شبکهها به ظرفیت نهفته و قابل اعتنای زنان پی بردهاند. و بهترین ورودی و مناسبترین راه برای تغییر سبک زندگی ایرانی را، زنان و دختران یک خانواده دانستند. «یکی از کارکردهای رسانههای جمعی به ویژه ماهواره، مفهومسازی و به تبع آن، شکل دادن به هنجارهای مناسب با آن مفهوم است. بر این اساس، ارائه تصویرهای مستهجن و مبتذل و خلاف عفت عمومی از طریق ماهواره و نمایش آنها، یکی از عوامل گسترش بی بند و باری و به فحشا کشاندن جوانان از نوع جرائم جنسی است.»
سبک زندگی جدید
در جامعهی ما سبک زندگی نسبتا هماهنگ است. سبک زندگی نشأت گرفته از تعالیم اسلامی و متأثر از فضای انقلاب و جنگ. سبک زندگی که در آن حریم و حیا به نهایت رعایت میشود و این مسأله به گواهی تاریخ حتی پیش از ورود اسلام هم در زندگی مردم ما نمود داشته است. بنابراین تمشای سریالهایی که سبکی جدید، عجیب و نامأنوس از زندگی را به نمایش میگذارد، در ابتدا با موضعگیری همراه است. اما این جریان آنقدر نرم و آرام به فضای خانوادگی ما وارد شده که حتی خود افراد هم متوجه ورود آن نشدهاند.
تجملات!
سبک زندگی جدید، تجمل را تبلیغ میکند، چنان که تمامی سریالهایی که از شبکهی جمکلاسیک پخش میشود، همگی حول داستان زندگی افرادی میچرخد که از نظر وضعیت مالی و تجمل در صدر جامعهی خودشان هستند. خانههای بزرگ و ویلایی با وسایلی لوکس و تجملی. دغدغه خرید لباسهایی از کشورهای فرانسه و آمریکا. ماشینهای گران قیمت. به طوری که در این شبکه، حتی یک فیلم هم پیدا نمیکنید که داستان زندگی یک خانواده معمولی را روایت کند.
موضوعات عاشقانه
موضوع اغلب این سریالها و به جرات میتوان گفت تمامی آنها، عشق است. عشق و دوست داشتن و دوست داشتهشدن. مسئلهای که ذاتی وجود انسان است و در زنان نسبت به مردان شدت بیشتری دارد و بیشتر مرکز توجه است. اما این داستان به شکل جدید، بیپروا، ممنوعه، هنجارشکن در سریالهای شبکههای ماهوارهای به نمایش در میآید.
عشق مثلثی
عشق مطرح شده در این سریالها اغلب در
قالب عشق مثلثی به نمایش درمیآید (سریالهای میوه ممنوعه، ایزل، عمر گل
لاله، ویکتوریا) تعریف این سریالها از عشق، نامأنوس و خارج از شرع و عرف
است.، تعریفی مغایر با تعاریف جامعهی ما.
وقاحت اما به جایی رسیده است
که در موج جدید این سریالها، عشقها و روابط معمولا میان افراد نامحرم در
خانواده رخ میدهد، عشق و رابطهی دخترِ جوان با شوهر خواهرش، عشق و
رابطه نامشروع زن میانسال با برادرشوهرش در سریال عمر گل لاله. عشق زنِ
جوان به پسر برادرشوهرش در عشق ممنوعه! عشق دو دوست صمیمی به یک زن در ایزل
و …
طبیعی است که در جامعهی باحیا و حریممدار ما به این مسائل در
ابتدا با دید قبیح و زشت، نگاه شود؛ اما تلاشی که در جهت عادیسازی این
مسائل صورت میگیرد بالاخره و پس از چندی موثر واقع خواهد شد. «تکرار» یکی
از این تمهیدات است که باعث عادی سازی میشود. استفاده از هنر برای پوشش
این مسئله، شنیدن موسیقیهای نرم و عاشقانه و گوشنواز هنگام مطرح شدن این
به اصطلاح عشقها، به شکل غیرمستقیمی دارد به ما میگوید که گارد نگیرید،
عشق در هر شکلی لطیف و زیباست و به حق!!
خشونت و خودکشی
خشونت و خودکشی، مسائلی است که در این سریالها به شکل گستردهای دیده میشود، به طوری که پایان دو سریال که پخش همزمانی داشتند، شخصیت اصلی دست به خودکشی میزند. کشتن و استفاده از اسلحه به وفور دیده میشود.
تبلیغ خانواده مدرن
در تمامی این سریالها، تعریف جدیدی از ازدواج و خانواده ارائه میشود، تعریفی کاملا غربی. در جامعهی ما تا عقد شرعی میان دو نفر اتفاق نیفتد، آن دو همسر محسوب نشده و به آنها خانواده نمیگویند. زندگی قبل از ازدواج زوجین بدون عقد شرعی تنها در کشورهای غربی مقبولیت عرفی دارد. در این سریالها به کرات شاهد اینگونه روابط هستیم. به طوری که در سریال عشق و جزا، پس از به دنیا آمدن ۲ بچه، تازه شخصیت اصلی داستان موفق به ازدواج قانونی میشود در واقع این سریالها به دنبال مشروعیت بخشیدن به روابط خارج از خانواده هستند.
دغدغههای سخیف
در اغلب این سریالها زنانی به تصویر کشیده میشوند با دغدغههای مادی، جنسی، تجملاتی و در یک کلام دغدغههایی سخیف. زنانی که تمام زندگیشان به «چه بپوشم»، «چگونه بیشتر به چشم بیایم» و «حسادت» محدود شده است. گویا که تنها هدف از خلقت زن و تنها رسالت زنان همین مسائل است. اینگونه، زن در شأنی دور از انسانیت به تصویر کشیده میشود.
مدهای ناهنجار
نوع و مدل لباسها و پوشش زنان در این سریالها که دیگر جای خود دارد. لباسهایی که به هیچ عنوان با فرهنگ و دین ما همخوانی ندارد و متأسفانه کم کم به الگویی برای زنان و دختران جوان تبدیل شده است. حتی گاه با بهداشت و سلامت هم در تضاد است. پوشیدن کفشهای مجلسی و پاشنهدار در خانه نمونهی بارزی است که در این سریالها به تصویر کشیده میشود.
«از طرف دیگر زنان و دختران جوان، با دیدن فیلمها و سریالهای پخش شده از شبکههای ماهوارهای و به خصوص شبکههای فارسی زبان و با حس همذاتپنداری با بازیگران و هنرپیشگان این فیلمها، به تقلید از نوع پوشش و آرایش آنان، سعی در هرچه شبیهتر کردن خود با این افراد دارند.»
«پوششها و مدهای ناهنجاری که این دسته
از افراد در جامعه و در انظار عمومی به کار میبرند، در دراز مدت سبب از
بین رفتن کرامت و شرافت در میان افراد جامعه و برچیده شدن پردههای حیا در
میان دختران و پسران میشود.»
«اغلب سریالهای به ظاهر خانوادگی این
شبکهها حاوی داستانهایی از عشقها و روابط نامتعارفی است که بیننده را
بعد از مدتی به طور غیر ارادی و ناخودآگاه وادار به همسانسازی با زندگی
واقعی و شخصیاش میکند. امری که در جامعهای مثل کشور ما بسیار ناپسند و
خلاف عرف و اخلاق عمومی است. موضوعی که اگر گسترش بیشتری بیابد در سالیان
نه چندان دور باعث بروز بیگانگی فرهنگی و شکاف فرهنگی در کشور خواهد شد.»
چنانچه چندی پیش خبرگزاریهای محلی ترکیه، به افزایش میزان طلاقها در ترکیه تحت تأثیر سریالهای تلوزیونی این کشور پرداختند.
1. شکوه از ابابکر و غضب خلافت آگاه باشید!
به خدا سوگند! ابابکر جامه ی خلافت را بر تن کرد، درحالی که میدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می کند. او میدانست که سیل علوم از دامن کهسار من جاری است، و مرغان دور پرواز اندیشه ها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کنارگیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم؟ یا در این محیط خفقان را و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم؟ که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد!. پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم درحالیکه گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند!. _
این خطبه معروف به شقشقیه است و مشتمل بر شکایت در امر خلافت و سپس ترجیح دادن شکیبایی در برابر آن و آن گاه بیعت مردم با او می باشد. این خطبه از مهم ترین خطبه های نهج البلاغه است و چون مسائل مربوط به خلافت بعد از رسول خدا (ص) را بی پرده شرح می دهد برای گروهی جنجال برانگیز شده است. نکته هایی در این خطبه وجود دارد که در هیچ یک از خطبه های نهج البلاغه نیست و در عین کوتاهی، یک دوره تاریخ اسلام مربوط به عصر خلفای نخستین در آن خلاصه شده است.
نکته ها:
1_ چرا امام (ع) صبر را ترجیح داد؟!
تاریخ به خوبی گواهی می دهد که منافقان و دشمنان اسلام برای رحلت پیامبر (ص) دقیقه شماری می کردند و بسیاری از آنها معتقد بودند با رحلت آن حضرت یکپارچگی مسلمانان از میان می رود و شرایط برای یک حکومت ضد انقلابی فراهم می آید و قادر خواهند بود اسلام نوپا را درهم بشکنند، در چنین شرایطی اگر علی (ع) برای گرفتن حق خویش یا به تعبیر دیگر بازگرداندن مسلمانان به اسلام راستین عصر پیامبر (ص) قیام می کرد با توجه به تصمیم هایی که برای کنار زدن او از صحنه خلافت از پیش گرفته شده بود به یقین درگیری روی می داد و صحنه ی جامعه ی اسلامی چنان آشفته می شد که راه برای منافقان و دشمنان، جهت رسیدن به نیات سوء شان هموار می گشت. گروه هایی که به نام «اهل رده» بعد از رحلت پیامبر (ص) بلافاصله در برابر حکومت اسلامی قیام کردند و بر اثر یکپارچگی مردم سرکوب شدند، شاهد و گواه روشنی بر این معنی است. در بعضی از تعبیرات که در تواریخ معروف اسلام آمده، می خوانیم: «هنگامی که پیامبر وفات یافت عرب (جاهلی) بازگشت خود را شروع کرد و یهود و نصارا سر برداشتند و منافقان آشکار گشتند و وارد صحنه شدند و مسلمانان همانند رمه ی بی چوپانی بودند که در یک شب سرد و بارانی زمستان، در بیابان، گرفتار شده اند.» اینها همه از یک سو و از سوی دیگر قیام کردن با نداشتن یار و یاور، پیروزی را بر او مشکل می کرد و شاید اگر قیام می فرمود بسیاری از نااگاهان این قیام را نه برای مسائل مهم الهی، بلکه به خاطر مسائل شخصی تفسیر می کردند. ولی ضایعات و مشکلات فراوانی که از تغییر محور خلافت به وجود آمده بود روز به روز خود را بیشتر نشان می داد و همین ها بود که به صورت خار و خاشاکی به چشم مولا (ع) می نشست و همچون استخوانی گلویش را آزار می داد. این درسی است برای همه مسلمین در طول تاریخ که هرگاه احقاق حق خویش، موجب ضربه ای بر اساس و پایه دین شود باید از آن چشم بپوشند و حفظ اصول را بر همه چیز مقدم بشمرند و بر درد و رنج های ناشی از تضییع حقوق، صبر کنند و دندان بر جگر بفشارند. شبیه همین معنی در خطبه 26 نیز آمده است که می فرماید: «من نگاه کردم و دیدم برای گرفتن این حق یاوری به جز خاندان خویش ندارم...چشم های پر از خاشاک را فروبستم و با گلویی که گویی استخوان در آن گیر کرده بود جرعه حوادث را نوشیدم.»
2_ چرا از خلافت تعبیر به ارث شده است؟
در عبارات فوق خواندیم که امام (ع) می فرماید: «من دیدم که میراثم به غارت می رود» در این جا سوالی پیش می آید که چرا از خلافت تعبیر به «میراث» شده است؟! پاسخ این سوال با توجه به این نکته روشن می شود و آن این که خلافت یک میراث الهی و معنوی است که از پیامبر (ص) به جانشینان معصومش می رسد نه یک میراث شخصی و مادی و حکومت ظاهری. شبیه این تعبیر در آیات قران نیز دیده می شود آنجا که «زکریا» از خداوند تقاضای فرزندی می کند که «وارث او» و «وارث ال یعقوب» باشد (و بتواند به خوبی از میراث نبوت و پیشوایی خلق پاسداری کند) (سوره مریم، آیه 5 و6) در حقیقت این میراث متعلق به همه امت است ولی در اختیار امام و جانشین پیامبر (ص) قرار داده شده است. در مورد کتب آسمانی می خوانیم: «سپس کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم» (سوره فاطر، آیه 32) و از همین نظر در حدیث مشهور نبوی آمده است: «دانشمندان وارثان پیامبرند» (اصول کافی جلد 1، صفحه 32 و 34)
3_ امام (ع) در گوشه خانه
هیچ کس نمی تواند ضایعه عظیمی را که بر جهان اسلام از نشستن علی (ع) در گوشه خانه وارد شد ارزیابی کند. تنها در بعد علمی وقتی به نهج البلاغه نگاه کنیم که بخشی خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار آن حضرت را در مدت کوتاه خلافتش تشکیل می دهد آن هم خلافتی که مملو از حوادث و ماجراهای دردناک و جنگ های پی در پی بود، می توانیم حدس بزنیم که اگر آن 25 سال نیز علی (ع) در میان امت بود و مردم از چشمه جوشان علم و دانش بی پایان او بهره می بردند، چه آثار عظیمی برای مسلمانان جهان بلکه برای جامعه بشریت به یادگار می ماند. ولی چه می توان کرد که این فیض عظیم را از مسلمانان و بشریت گرفتند و ضایعه بزرگی که هرگز قابل جبران نیست در تاریخ روی داد.
ادامه دارد...